میگفتن عشق بچگانه نمی تونه پایدار باشه و هوس زودگذره
ولی این دیگه چه جور عشقی بود که جئون تهیونگ بیخیالش نمیشد.
جانگکوکی که بعد از سه سال همسرش رو پیدا میکنه و با چیزا غیر منتظره رو به رو میشه...
سلام دوستان امید وارم که خوب باشید و از فیک قبلی خوشتون اومده باشه 🤩 با یه فیک جدید در خدمتتون هستم که این فیک کاپل پسر و پسره و کوکوی 😊 لطفا هیت ندیدین اگر از کوکوی خوشتون نمیاد میتونید این فیک رو نخونید 😀 ( کامنتم بذارید که ویکوکش کن دیگه این کار رو نمیکنم این یه عذرخواهی به خواننده های ورژن اصلی پرنسس مافیا است 🥺🌸) همونمونطور که میدونید من یه multi fan هسم پس جز اعضا بی تی اس و بلک پینک از گروه های دیگه هم هستن مثل فیک قبل 😂💕. این خلاصه و شخصیت ها :
تهیونگ یه پسر ۱۸ ساله که تویه یکی از روستا های بوسان زندگی میکنه و روزی که جانگکوک با پدر و مادرش برای دیدن روستایی که قبلا پدرو مادرش توش زندگی میکردن میره باهاش تصادف میکنه و جانگکوک هم پدر و مادرش رو مجبور میکنه که پیاده سمت خونه دوست پدرش برن چون خیلی راهی نمونده بود و خودش تهیونگ رو میبره بیمارستان و بعد از اینکه میخواد ببرتش خونه اش متوجه میشه که تهیونگ پسر دوست پدرشه و تو مدتی که توی مزرعه تهیونگ اینا است خیلی باتهیونگ صمیمی میشن و یه حسایی بین اشون به وجود میاد که وقتی پدراشون میگن اصلا قرار بوده باهم ازدواج کنن و به خاطر همین از اول از جانگکوک خواستن باهاشون به این روستا بیاد جانگکوک ۲۸ ساله حرف پدرش رو قبول میکنه و با تهیونگ ازدواج میکنه اما دقیقا بعد از اینکه با تهیونگ می خوابه صبح روز بعدش با خانواده اش برمیگرده سئول نه اینکه خودش بخواد چون مادرش میگفت تهیونگ هنوز بچه است و به درد جانگکوک نمیخوره . بعد از سه سال تهیونگ خیلی اتفاقی برای کار میاد شرکتشون و منشی شخصی جانگکوک میشه و جانگکوک می فهمه که یه پسر تقریبا دو ساله داره که لوسمی(سرطان خون) داره و هرکاری میکنه که پسرش خوب شه و دل مادر پسرش رو دوباره بدست بیاره.
Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.
جئون جونگهیون : پدر یونگی و جانگکوک
Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.
