part 17

4.1K 430 97
                                    

تا قبل از اینکه نوبت تدریس به ما بشه طبق چیزی که آقای لی به همه گفته بود ، بیکار نایستادیم و رقص گروهیمون که توی جلسات قبل تا یه قسمتیش رو یاد گرفته بودیم ، تمرین کردیم. من حرکاتی که آقای لی جلسه قبل گفته بود رو خیلی خوب بلد نبودم چون بر خلاف بقیه روزها وقتی به خونه رسیدم تمرین نکردم ولی جیمین با اینکه حتی سر تمرین حاضر نبود حرکات رو به خوبی بلد بود و روشون تسلط کامل داشت. نمی دونستم کی وقت کرده بود حرکات رو یاد بگیره و تمرین کنه چون دیروز کلا به خوابگاه نرفته بود و وقتی هم به کمک من خودش رو به اتاقشون رسوند مست و خسته بود و فقط خوابید. شاید صبح از جونگکوک و تهیونگ پرسیده بود یا شایدم زود به سالن تمرین اومده بود تا از آقای لی بپرسه اما به هر حال این نشون دهنده استعدادش توی رقصه که انقدر سریع و خوب حرکات جدید رو یاد گرفته و روشون تسلط پیدا کرده. به لطف چند دور تمرینی که با جیمین کردیم ، تقریبا روی حرکات جدید تسلط یافتم و بالاخره آقای لی اومد پیش من و جیمین. آقای لی با لبخند مهربونی پرسید : خوب بچه ها. آماده اید که شروع کنیم؟
من و جیمین هم زمان بله گفتیم.
آقای لی مکثی کرد و گفت : خوب ، قبل از اینکه شروع کنیم باید یه سری چیزها بهتون بگم. این رقص با رقص گروهیتون فرق داره و چیزی که اون رو از رقص گروهی متفاوت می کنه احساسیه که درونش وجود داره. رقص قسمت اصلی آهنگ صرفا استعداد شما توی رقص و هماهنگی گروهیتون رو به نمایش میکشه اما رقص کاپلی استعداد شما توی بازیگری رو هم لازم داره! رقصی که برای هر دو نفر طراحی کردم با توجه به لیریکس آهنگ بوده و شما هم باید حین اجرای اون حواستون به متنی که آهنگ بازگو میکنه باشه. تا اینجاشو متوجه شدین؟
جیمین سر تکون داد و من زیر لب اوهوم گفتم.
آقای لی ادامه داد : خوبه. تا اینجا کلیت قضیه رو براتون گفتم حالا میرم سراغ جزئیات و چیزی که فقط مربوط به رقص شما دو نفره. متن این آهنگ در کل درباره دختر و پسریه که عاشقانه هم رو دوست دارن ولی همه چیز براشون ساده و آسون نیست و مشکلاتی هم در پیش دارن و چیزی که آهنگ بیان می کنه اینه که با وجود مشکلات نباید نا امید بشن و از عشقشون دست بکشن و باید سعی کنن با مشکلات بجنگن و از این جنگ سر بلند بیرون بیان و اما میریم سراغ پارت جیمین که اولین قسمت آهنگه. بهتره یه دور بهش گوش بدین.
آقای لی این رو گفت و از داخل گوشیش پارت جیمین رو پخش کرد و من سعی کردم با دقت گوش بدم تا همه چیزهایی که میگه رو متوجه شم :

دوستت دارم ؛ آره فکر کنم واقعا عاشقت شدم دختر! من تورو نزدیک خودم دارم ولی این برام کافی نیست ، من می خوام که ما به هم نزدیک تر بشیم.چیزی فراتر از اینی که الان هستیم.
اما صبر کن... آیا عشق برامون کافیه؟
موانع بینمون خیلی بیشتر از چیزی هستن که فکرشو می کنیم. تو حاضری برای رسیدن به من این راه پر از مانع رو طی کنی؟
حتی اگه جوابت آره باشه من نمی تونم اجازه بدم به خاطر من عذاب بکشی...

Love accident Where stories live. Discover now