+ ازت میخام منو تنفس کنی
بزاری هوای تو باشم ..- مگه اینجوری نیست ؟؟
+ نمیدونم ! ...
+ عشقت چقدر عمیقه ؟؟
- مثل اقیانوسه ! شاید حتی بزرگتر و عمیقتر !
دستشو پشت گردن پسر کوتاه تر گذاشت و اونو آروم به سمت خودش کشید و در آغوش گرفت و سرشو روی قلبش گذاشت .
- به صدای قلب بزرگم گوش کن که چطور میتپه !
جین محکم نامجون رو بغل کرد .
+ دوستت دارم ...
نامجون بوسه ای روی موهاش میزنه .
- دوستت دارم !
حالا بعد دقایق طولانی ، زیر نور ماه ، توی بالکن ، کنار هم وایساده بودن و همونطور که به نرده تکیه داده بودن ، در سکوت به ماه نگاه میکردن .
- جین ... ممکنه یه روز از هم جدا شیم ؟ ممکنه یک روز دیگه منو دوست نداشته باشی ؟ یا ممکنه یه روز دیگه همو به یاد نیاریم ؟؟... حتی فکر کردن بهشم باعث میشه ترس تموم وجودمو پر کنه !
نامجون سکوت رو شکست و از جین پرسید . هنوزم به ماه خیره بود .
+ پپپفففف ! دیوونه شدی ؟؟ اینا چیه تو میگی آخه ؟! هیچوقت قرار نیست این اتفاقا بیوفته ! من همیشه کنارت میمونم ! یادت رفته ؟ من و تو تا روز پیری ! چیزی که همیشه میگی !
نگاهشو از ماه گرفت و به پسر زیبای رو به روش داد :
- درسته ، اما خب چی میشه اگه یه روز این اتفاقا بیوفته ؟ یه چند وقت هست که ذهنم مشغول همینه !
+ اممم ... خب نمیدونم ...اما من همیشه دوستت خواهم داشت ! از عشقم نسبت به تو مطمئنم و امیدوارم هیچ وقت از هم جدا نشیم ! و اینکه قرار نیست هیچ وقت همو فراموش کنیم ! فک نکنم بشه !
- امیدوارم !
+- Say it would be you and me to the old days ...
به همدیگه لبخند زدن و دوباره مشغول نگاه کردن به ماه شدن .
▪▪▪▪
▪▪▪ دوسال بعد ، سال 2014 ، نیوکاسل ، انگستان ▪▪▪
% عجیب نیس ؟؟
- چی ؟
% تا وقتی که توی منچستر و اون خونه بودیم ، اتفاقای گندی برامون میوفتاد ، اما الان نزدیک دوساله که هیچ اتفاق بدی برامون نیوفتاده !
- آره ، انگار اونجا نفرین شده بود ! خداروشکر الان همه چی آرومه !
% آره !
کمی سکوت...
% میگم ..
- چی میگی ؟
% من چند روز پیش ، توی یه سایت بدلیجاتی میگشتم ، که یه ست گردنبند کاپلی دیدم !خیلی قشنگ بودن ! من...خب فکر کردم که اونا واسهٔ شما دوتا مناسب باشه . پــــس ... دوتا گردنبند با اسمای خودتون سفارش دادم ...
گردنبندی که اسم تو روشه مال داداش عه و اونی که اسم اون روشه ، مال توعه ...
![](https://img.wattpad.com/cover/225084523-288-k842282.jpg)
YOU ARE READING
A Moment To Remember
Fanfiction❗️[متوقف شده]❗️ توی هر داستان سه طرف وجود داره ؛ مال من مال تو و حقیقت ! Couple : Namjin Genre : Romance , Amnesia