م: او مای گاد باور نمیشه
درحالیکه از خنده داشت ریسه میرفت، چند بار پشت سرهم گفت و به حالت مسخره ای خندید طوریکه باعث شد مارک کلافه بشه
م: تمومش کن ماری..
_ اوووه واقعا باورم نمیشه جلوی لیام گفتی با پدرش رابطه داری؟!
م: چاره دیگه ای نداشتم احمق جون... وگرنه همه چیز به نفع لیام میشد و تمام
- مثلا الان که به نفعته میخوای چه گوهی بخوری وقتی مدارک دستت نیست؟
م: پس تو اینجا چیکاره ای هان؟
- اگه فک میکنی تو پیدا کردنش کمکت میکنم سخت در اشتباهی!!
مارک ابرویی بالا انداخت و به سمت ماری که با بیخیالی روی صندلیش نشسته بود و پاهاش و روی میز پهن کرده بود، برگشت
م: تو چه مرگته ماری؟
- معلوم نیست؟!
- سهم میخوام
م: ما قبلا راجع بش بحث کردیم و این قضیه تموم شده است..
- میدونیکه وقتی مست میشم حرفای احمقانت و قبول میکنم
م: آفرین ماری پس یه چیزایی یادته
- آره یادمه تو از مستی من نهایت سواستفاده رو کردی
م: خوبه پس قراردادی که سه سال پیش امضا کردی و خوب یادته؟
- گفتم مست بودم
م: با گفتن این حرف امضات از پای قرارداد پاک نمیشه!
- خیله خب تو قراردادت و بچسب منم مدارک و خودم رو کنم نظرت چیه؟
م: خوب میدونم که سه ساله که خبر داری مدارک کجاست...
م: سه سال پیش هم زین و هم اون مدارک و پیدا کردی ولی سر یه قرارداد مسخره همه چی و ازم پنهون کردی و زدی زیر هر چی قول و قراری که بینمون بود..
م: یادته ماری اونموقع بجای کمک به من با نایل عوضی همکاری کردی تا بتونه جف و آزاد کنه.. فک نکن من خرم هرکس دیگه ای جای تو بود تا حالا زنده اش نذاشته بودم
- ببین کی داره من و تهدید میکنه؟!
گفت و به حالت تمسخر خندید بدون اینکه به خودش زحمت بلند شدن از جاش و بده حرفاش و از سر گرفت
- یعنی فک میکنی من انقدر احمقم که چیزای به اون مهمی و پیش خودم نگهدارم؟ اون مدارک تضمین جون منه داداش کوچولو
با دستش به سرش اشاره کرد و ادامه داد
- همه چی اینجاس تو مغزم.. من یه گاوصندوق زنده ام که جرئت کشتنش و نداری
- میبینی..من روش های خودم و دارم مارک.. بهرحال همه که مثل تو نمیتونن برای چهار تا تیکه کاغذ کونشون و بذارن وسط....
![](https://img.wattpad.com/cover/214331888-288-k594729.jpg)
أنت تقرأ
unforgettable [Z.M]
قصص الهواة- میخوام کاری کنی همه چی و فراموش کنه بشه یه صفحه خالی از اون مرد فقط من و ببینه + این کار ریسکه ممکنه بیدار نشه یکم فک کن مرد تو میتونی همین حالا هم مال خودت کنیش - نه نمیشه هر کاری می کنم ازم می ترسه از وقتی اون آشغال بردش همه چیزش شده اون حتی ا...