37

1.1K 155 511
                                    

ن: چییییی؟؟؟

ل: شنیدی چی گفتم..

نایل تک خنده ای میکنه و به حالت مسخره ای سرش و تکون میده

ن: شوخی جالبی بود

ل: ولی من جدی گفتم

ن: آهان فهمیدم احتمالا اون مشروبی که داری مزه اش میکنی زیادی قویه

ل: من میگم جدی ام بعد تو میگی مست کردم؟ واقعا که نایل!

نگاه دوباره اش و به چهره مصمم لیام میده و وقتی چهره جدیش و می بینه با ناباوری سر تکون میده و از جاش بلند میشه

ن: نه این امکان نداره به هیچ وجه

ن: ممکن نیست تو یه احمقی لیام دیوونه ای خیلی کارا میکنی ولی همچین چیزی ممکن نیست

ل: چیش عجیبه نایل؟ اتفاقا اینکه من تا حالا بهش فکر نکردم عجیب تره!!

ن: خفه شو احمق این چرت و پرتاتو تحویل من نده

ل: من نمیدونم باز تو چرا جوش آوردی؟

ن: راست میگی به من چه اصلا هر غلطی دلت میخواد بکن

عصبی ازش فاصله میگیره و میخواد که بره ولی لیام جلوش وایمیسته و مانع میشه

ل: چیه نایل؟ مشکل کجاست؟؟

ن: مشکل؟ لیام من بعد چند سال برگشتم و دارم می بینم هنوز هم وسایل اون عوضی تو خونته ماشینی که برات خریده خاک خورده تو پارکینگه و حتی تابلوهایی که خوب میدونم سلیقه مارکه روی دیوارای این خونه است..

ل: خب که چی؟!

ن: همین چند روز پیش سر درگیری خیلی راحت میتونستی بزنیش و همه مون و خلاص کنی ولی اینکار و نکردی

جلوتر میره و عصبی تر داد میزنه

ن: خیلی راحت گذاشتی فرار کنه ولی درعوض نیل و راحت زدی..

ل: منظورت از این حرفا چیه؟

ن: واضح تر از این؟

ل: اونطور که فک میکنی نیست..

ن: به کی داری میگی این حرفارو؟ مثل یه بدبخت عقده ای از وقتی بهت خیانت کرده یه رابطه جدی نداشتی مطمئنم حتی اینکه میخوای با اون پسز یه رابطه رو شروع کنی هم بخاطر این نیست که میخوایش..  فقط بخاطر اینه که مارک زین و میخواد.. 

ل: چرت و پرت نگو

ن: چرت و پرت نیست همون موقع که برگشتم فهمیدم پیدا کردن زین کار سختی نیست ولی تو تا وقتیکه مارک هوس پیدا کردن اپن پسر به سرش نزده بود، جدی دنبالش نبودی

ل: اینطور نیست

ن: چرا هست تو زین و لازم داری چون میخوای مثل یه عقده ای بدبخت از مارک جلو بزنی ولی من نمیذارم یکی دیگه رو بازیچه خودت و اون کثافت کنی..

unforgettable [Z.M]Where stories live. Discover now