Throy,ch8

1.4K 405 14
                                    

"تو رایحه یه امگا رو حس کردی... فقط یه آلفا این قابلیت رو داره"

در اون لحظه نمیدونست چه حرفی بزنه. انگار تازه حقیقت براش مشخص شده بود. اون میدونست که یه گونه مشخص نداره ولی این وضعیت چیزی نبود که توقعشو داشته باشه.حالا میتونست نگرانی بیش از حد لوهان رو درک کنه.

"حالا چی میشه؟ "
سرشو بالا گرفت و با چشمای خیسش به لبای الفاش خیره شد تا جوابی بگیره.
"این... این یعنی چی؟ من... "

ادامه حرفش با افتادن تیکه دیگه ای از سقف اون خونه بریده شد.

چانیول برای محافظ از بک اونو کامل زیر خودش کشید و بدنشو با بدن بزرگ خودش کاور کرد.

قسمتی از سنگ و چوب سقف روی کمرش افتاده بود و همین اجازه تکون خوردن رو ازش میگرفت.

جلوی لباسش بین انگشتای بک گیر افتاده بود و صورت پسر کوچیکتر کاملا روی سینش بود و نفسای داغش پوست چانو لمس میکرد.

به سختی سرشو پایین آورد تا بتونه صورت امگاشو ببینه.
"خوبی؟ "

بکهیون با تکون دادن سرش جوابشو داد و همین کارش باعث کشیده شدن موهای زیر گردن چان میشد و این برای بی قرار کردن چان کافی بود.

پوفی کشید و سعی کرد وزنشو روی دستاش بندازه تا آسیبی به بک نرسه.

طولی نکشید که صدای افرادشو شنید و برای همین با تمام قدرت فریاد زد و انتظارش طولانی نشد و خیلی زود از اون مکان مخروبه بیرون کشیده شدن.

خوشبختانه همه سالم بودن و کسایی که کمی زخمی شده بودن رو به درمانگاه انتقال داده بودن.

درخواست کمکشون از بتاها برای تهیه لباس و مکان گرم بی جواب مونده بود و همین باعث عصبانیت بیشتر چان میشد.

کلافه بود و نمیدونست به چی فکر کنه؛ اینکه امگاش احتمالا قراره رفتار یه الفارو نشون بده یا اینکه کلی امگا بدون خونه زیر بارون مونده بودن و تنها امیدشون به چانه!

دستی بین موهاش کشید و رو به سهون فریاد زد
"همشون رو ببرید اردوگاه؛چند تا از خوابگاه هارو خالی کنید و براشون غذای گرم تهیه کنید"

میدونست این کار ممکنه براش بد تموم بشه ولی چاره دیگه ای نداشت.
بدون فکر کردن به چیز اضافه ای به سمت بکهیون رفت که گوشه ای توی خودش جمع شده بود و غرق افکارش بود.

جلوش زانو زد و با قاب کردن دستاش دور صورت کوچیکش، توجهشو جلب کرد.

"من یه کاری دارم،باید برم. کله شق بازی در نیار و برگرد اردوگاه؛ نمیخوام وقتی برمیگردم جایی جز اتاقم پیدات کنم. فهمیدی؟ "

ᴛʜʀᴏʏDonde viven las historias. Descúbrelo ahora