خب سلام😌راستش این پارتو باید اون اولا میذاشتم ولی من هیچیم عادی نیست پس...😂
اسمم مهناعه(مُهَنا😂) که چون بیشتر وقتا یه سریا نمیتونن تلفظش کنن از نانا استفاده میکنم
هر چند نیک نیم زیاد دارم و هرکی هرجور بخواد صدام میزنه😂🤷🏻♀️
شونزده سالمه، رشتم انسانیه و تُرکم🍷😌عاشق حیوونام(گربه ها رو یکم بیشتر دوس دارم)، چیزای ترسناک رو خیلی دوست دارم ولی بعضی مواقع ب شدت ترسوعم😂🤷🏻♀️چیز خاصی برای گفتن راجب من نیست حقیقتش جز اینکه ب شدت فراموش کارم ک احتمالا تا الان متوجهش شدین😂
زین گرلم ولی لیام دومین فیوریتمه🥺💫حدود یک یا یک سالو نیمه ک دایرکشنرم اما قبلش زکواد بودم..بعد زیام شیپر شدم و بعد دایرکشنر😅در واقع چیزی راجب واندی نمیدونستم تا زمانی ک فهمیدم لیامی وجود داره ک ی زمانی با زین بند میت بودن و رو استیج لاس برادرانه میزدن:"
راجب نوشتن و اینکه از کجا شروعش کردم و بهش علاقه پیدا کردم رو حقیقتش نمیدونم(#آلزایمر)
ولی از وقتی انشا مینوشتم و تو کلاسا نوشته هام بین همکلاسیام محبوب بودن جرئت گرفتم برای نوشتن و به ایده های توی ذهنم پر و بال دادم. اوایل با یه سری نوشته های کوتاه راجب موضوع های پیش پا افتاده شروع شد بعدش رمان هایی راجب همین ایده های فانتزی و ماورایی که هیجان زدم میکردن و بعد فف ها؛ تقریبا سه سالی میشه که نوشتن بخش عمدهای از زندگیم رو تشکیل میدهاما به نظرم هنوز در حدی نیستم که مثل ی سریا تو واتپد که به خودشون میگن نویسنده اما حتی املای کلمات ساده ای مثل "مرتبط" رو بلد نیستن خودمو نویسنده صدا بزنم.
نویسندگی کار واقعا سختیه و نمیشه با نوشتن چنتا فف و اینا به خودم بگم نویسنده هر چند این نظر منه و به بقیه،نظراتشون و نوشته هاشون توی این اپ کاملا احترام میذارمجدا از اینا درحال حاضر دوتا ایدهی جدید دارم که یکیش رو دارم مینویسم و یکیش هنوز نوشته نشده اما یه چیزه خیلی خفنه
اولی قراره یه زیامه فلاف باشه ازونجایی ک اصلا نمیشه زیامه فلاف پیدا کرد و همشون یجوری دراما و چیزای عجیب غریب دارن(شایدم هست ولی من ندیدم)
به نظر خودم ایدهی کیوت و منحصر به فردیه اما این حمایت و دوست داشتن شماهاس که میتونه ففو بالاتر ببره نه دوست داشتنه خودم🙁😅
شاید چند روز بعد از تموم شدن فانتوم و اینا آپ شه احتمالا...فعلا تصمیم قطعی راجبش ندارم و منتظرم تا فانتوم تموم شه چون نمیتونم هم زمان هر دوشونو ادامه بدم.دومی یه چیز دارک و خفنه ک ایدهی کلیش از یه فف قدیمی زیام گرفته شده ک بعد از دو پارت انپاب شد یعنی اینجوری نیست که کپی بشه ازش فقط باعث شد یه سری جرقه هایی توی ذهنم زده شن. یکم قراره نوشتنش زمان بر و سخت باشه ولی تهش چیزی ک ازش در میاد ارزشمنده بنظرم
YOU ARE READING
Phantom|Ziam|..COMPLETED..
Fanfiction°•°یه جایی دور از این خونه،این شهر،این آدم ها،دنیای دیگهای وجود داره.دنیایی که شب،روز رو ملاقات میکنه و خورشید،دلباختهی ماه میشه°•° Cover by: @deborah_me