تا قبل از اون،احتمالا درد رو انقدر کامل و از نزدیک لمس نکرده بود اما هر چی ثانیه ها جلو تر میرفتن،درد عمیق تر و تیز تری توی قفسه ی سینه و سرش میپیچید.
-چرا جواب نمیدین؟
لبخند از روی لب های رنگ پریدش کنار رفته بود و با کنجکاوی و نگرانی نگاهش رو بین اون چند نفر میچرخوند تا جواب سوالش رو بگیره؛چرا زود تر متوجه نشده بود لویی بینشون نیست؟!
-لویی کجاست؟
هری رو هم توی جمعشون نمیدید،پس از روی زمین بلند شد و در حالی که بدن زخمیش بخاطر باد خفیفی که میوزید لرزش محسوسی داشت گفت:
-مگه نمیشنوین؟میگم هری و لویی کجان؟
داد زد و اخم غلیظی ابروهای پرپشتش رو به هم گره زد.
+زین...
اما زین ادامه ی حرفش رو نشنید. تنها یه جمله توی ذهنش اکو میشد "چطوری ازم میخوای بهت بگم که بهترین دوستت مُرده؟"
و لیام انگار تازه به عمق فاجعه پی برده باشه،با وحشت به صورت بهت زده ی زین خیره شد. راجر که متوجه موضوع شده بود سمتشون رفت و دست هاش رو روی شونه های خسته و خمیده ی برادرش گذاشت.
×داداش متاسفم اما ما تمام تلاشمون رو کردیم. کاری از دستمون بر نمیومد.
نمیخواست انکار کنه،زین که بچه نبود و بالاخره باید میفهمید.
اما ذهن زین فقط روی کلمه ای که از دهن راجر بیرون اومد متمرکز بود "داداش"
-فلش بک-
-هوی
لویی چشم هاش رو چرخوند و با لب های غنچه شده روش رو از اون چهره ی کیوت و چشم های درشتِ طلایی گرفت.
لب های زین بلافاصله آویزون شدن و کمی خم شد تا چهره ی لویی رو ببینه اما اون پسر دوباره سرش رو به جهت مختلف برگردوند.
-لو؟
جوابی نگرفت.
-لویی؟
فقط صدای نفس های آرومِ پسر چشم آبی بود که شنیده میشد.
-بلو؟
سکوت.
-داداش بزرگه؟
لویی نتونست این بار جلوی لبخندش رو بگیره و با همون قیافه ی کج و کوله به چشم های به اشک نشسته ی پسر کوچیک تر نگاه کرد.
×اگه قول بدی همیشه اینجوری صدام بزنی منم قول میدم که هیچوقت تنهات نمیذارم زینی،باشه؟
زین لبخند دندون نمایی زد و با ذوق از گردن لویی آویزون شد.
-باشه داداش بزرگه
لویی بلند خندید و متقابلا زین رو بغل کرد.
-فلش بک-
باورش سخت بود که دیگه برادرش رو نداشت. دیگه لویی ای نبود که بخاطر ترس هاش سر به سرش بذاره اما مواقعی که میترسید محکم بغلش کنه و بگه هیچکس نمیتونه بهش آسیب بزنه.
YOU ARE READING
Phantom|Ziam|..COMPLETED..
Fanfiction°•°یه جایی دور از این خونه،این شهر،این آدم ها،دنیای دیگهای وجود داره.دنیایی که شب،روز رو ملاقات میکنه و خورشید،دلباختهی ماه میشه°•° Cover by: @deborah_me