eyes;چشم ها👀

2.9K 535 91
                                    

پنج شنبه
"جونگکوک ناموسا به خودت بیا"
سرمو به سمت مزاحمی که به افکارمند زده بود چرخوندم و جیمینو دیدم که بهم چشم غره میره.

_چیههه؟؟؟من فقط به کیم زل زده بودم.
با ناله گفتم.

"ببین!چجوری از یارو خوشت میاد بعد حتی اسم کوفتی لعنتیشم نمیدونی؟؟؟"

فقط اه میکشم.

دوسال پیش وقتی اولین بار کیمو دیدم منو یاد اون یارو تو bay watch انداخت.
(خب یه پاورقی:بچه ها bay watchهم اسم سریاله که قدیمیه هم اسم فیلم.من نمیدونم منظورش کدومه.عکس هردورو میزارم شما هرکدوم این لخت و پتیارو دوست داشتید تصور کنید🤣البته فکر کنم منظورش زک افرونه،حالا انتخاب با خودتون)

عکس هردورو میزارم شما هرکدوم این لخت و پتیارو دوست داشتید تصور کنید🤣البته فکر کنم منظورش زک افرونه،حالا انتخاب با خودتون)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

عضلات تراش خورده،صورت سخت و محکم،رونای توپر و ابدار😋 چیزایی بودن که اون داشت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


عضلات تراش خورده،صورت سخت و محکم،رونای توپر و ابدار😋 چیزایی بودن که اون داشت.
(پسرم ظواهرو رها کن به اخلاق توجه کن😂)

همه دخترا براش غش میکردن‌.
خب....پسراهم مثل من تو خفا براش میمردن‌.

گی بودن تو آتلانتا،جورجیا مثل بقیه ایالت ها طبیعی نیست.

اینجا هرکی ام که گیه بروز نمیده،به جز من....

من خیلی گی رفتار نمیکنم،مثل اینکه،پس برای کسی سوال پیش نمیاد.هرچند مامان بابام میدونن و مشکلی باهاش ندارم که خیلی بابتش ممنونم.

برگردیم به کیم....

خیلی ساده بخوام بگم من مجبور شدم هرروز بیام استخر تا بفهمم اون چه روزایی کار میکنه و فهمیدم شیفت اون دوشنبه ها و پنج شنبه هاس و از اون سال منم این دو روز استخرم.

اگرچه اون تا حالا هیچوقت متوجه من نشده و این یکم ضایعس که من اونو میپرستم درحالی که اون نمیدونه من حتی وجود دارم.به طور ناجوری ناراحت کنندس.

منظورم اینه که من عضلات خیلی خفن و ماهیچه ها بزرگ ندارم،زیادم چهرم از اون مردونه های خفن نیست پس فکر کنم که اینا برای جلب توجهش کافی نیست.

(من شخصا خوشم نمیاد کوکو اینجوری نشون بدن،جوری که نیست ولی خب....)

به افکارم پوزخندی زدم و اه کشیدم.

_جیمین تا حالا عاشق یکی شدی که حتی ندونه تو وجود خارجی داری؟؟

"اره بچ،بعضی وقتا"
همینجور که دستشو لای موهاش میکشید گفت.

"اره بچ،بعضی وقتا"همینجور که دستشو لای موهاش میکشید گفت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_میدونم منظورت هوسوک و یونگی.....

جیمین دستشو محکم تو دهنم کوبید.

"اسمشونوووو نگووووووو،اونا اینجا کار میکنن"
تقریبا با صدای اروم داد کشید.
صورتم ثابت بود ولی چشمام داشت درمیومد.ناموساااااا؟؟؟اینجا کار میکردن؟؟؟

من انقد رو کیم تمرکز کرده بودم که تو این دوسال متوجه بقیه کارکنان نشده شودم.

"کوفتتت بگیررری حالا دارن نگاهمون میکنن"

اینو درحالی که گونه هاش از خجالت قرمز میشد زمزمه کرد.

_کی؟

"یونگی و هوسوک.وحداقل من اسمشونو میدونم."
بزور خودشو کنترل میکرد سرم داد نزنه.

_اهاااا خودشههههه
بزور گفتم.

جیمینو گرفتم و پرتش کردم توی آب.قبل اینکه بیفته جیغ کشید و با صورت تو اب رفت که باعث شد دلمو بگیرم و از خنده رو زمین بیفتم یجوری که انگار فردایی نیست.

جیمین مثل موش اب کشیده از بیرون اومد و خیلی ترسناک بهم نگاه کرد.داشت با چشماش خنجر پرت میکرد.

وقتی دیدمش بزور تونستم سرپا وایسم.

"تووو بچچچچ"
خیلی اروم گفت چون قانون فحش ندادنمون یادش اومد.

من فقط خندیدم و به سمت وسایلمون رفتم.

خم شدم تا کوله پشتیمو از روی زمین بردارم.میتونسم یه جفت نگاهو رو خودم حس کنم پس برگشتم ولی کسیو ندیدم.

کاملا گیج شده بودم،برگشتم و بقیه وسیله هامو جمع کردم.
وات د فاک......
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
مرسی برای ووت ها و حمایت💜💜😘

Life guard;غریق نجاتWhere stories live. Discover now