[completed]کامل شده
Translated
جونگکوک هر دوشنبه و پنج شنبه میره استخر تا تهیونگو ببینه؛غریق نجات هات اونجا🔥
کاپل:ویکوک،سوپمین
ژانر:فلاف،اسمات،تریسام،طنز
وضعیت:کامل شده
This amazing work belongs to:
@INTERNATIONAL_ARMY_
🖤💜
🥇romance
🥇فلاف
بچه ها این پارت اسماته کلا به جز ۲خط اخرش اگر دوست ندارید برید از اونجایی که علامت زدم بخونید.امروز گزاشتم که فردا اونایی که اسمات دوست ندارن بدون پارت نمونن. ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ موهاشو چنگ زدم و لبامو روی لباش سردادم.
لبامو برای وارد شدن گاز گرفت و من فورا دهنمو باز کردم.
زبونش کل دهنمو گشت و به زبونم خورد.
گزاشتم کنترل دست اون باشه چون خودم قطعا زود وا میدادم.
اروم اروم زبونمو می مکید.وقتی گردنشو گرفتم از رو مبل بلندم کرد و سمت خودش کشید.تقریبا رو هوا بودم .
همونجور که اون روم بود،به پوزیشن قبلیم رو مبل برگشتم.
عقب کشید و به گردنم حمله کرد.
سریعا نقطه حساسم پیدا کرد وشروع به مکیدن پوست ترقوه ام کرد.
با صدا و بدون شرم ناله کردم ،اونم به مارک کردن کل گردنم ادامه داد.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
دوباره کشیدمش سمت خودم و به لباش حمله کردم.
از باسنم گرفت کشید سمت خودش و توی دستاش باسنمو فشار داد.
توی دهنش نالیدم که صدایی از غرور از ته گلوش در اومد.
توی سریع ترین حرکت ممکنه زیپ ژاکتشو باز کردم و از تنش دراوردم،فقط میخواستم زودتر لخت بشه.
بوسیدنمو متوقف کرد و من تیشرتمو دراوردم،اونم حرکتمو تقلید کرد.
کمرمو گرفت و از شکم برنزه ام تعریف کرد.
+به طرز فاکی ای خوشگلی بیبی....
صورتم گر گرفت.
وقتی بدن سفت و محکمش بهم نزدیک شد حتی بیشتر داغ شدم.
از روی مبل بلندم کرد و من به سمت اتاقم بردمش.
درو بستم وقفل کردمش.روی تخت افتادم و اونم روی خودم کشیدم.