چهارشنبه
چندماه میگذشت.من و تهیونگ بعضی وقتا یه سری کارای کوچولو اینور و اونور میکردیم....خیلی خب....منظورم هرروزه....
من گیجم....از من خوشش میاد یا نه....من بازیچه ام؟؟
هردفعه سعی میکنم بپرسم سریع بحثو عوض میکنه...
که باعث میشه فکر کنم منو فقط برای هوسش میخواد.
برای فکرام اهی کشیدم.روی شکمم خم شدم.
سرمو توی دستام گرفتم و به فکر کردن ادامه دادم.
یه فکری به ذهنم رسید و فورا ایستادم تا کاملش کنم.
امروز روزیه که قراره از کیم تهیونگ راجع به خودمون بپرسم.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤
اووکی شاید یکم زود بود.
الان روی کاناپه نشیمنم لای پتوم دراز کشیدم و جرات ندارم ارسالو بزنم.
سرتاپام از استرس میلرزید.
اگه پیشنهادمو رد کنه چی؟؟
نکنه فکر کنه خیلی آویزونم؟؟
نکنه همین چیزیم که بینمونه رو از بین ببرم؟
با یه عالمه فکر دیگه که باعث میشد سکته کنم.
به گوشی نگاه کردمو از صفحه پیامم با تهیونگ بیرون اومدم و رفتم سراغ تنها کسی که میتونستم بهش اعتماد کنم.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
"اوکی این چیزیه که میتونم توش بهت کمک کنم.
جیمین بعد از اینکه حرفامو شنید گفت.
سرمو مشتاقانه تکون دادم و منتظر حرفاش شدم.
"به نظرم باید بری و ببینیش.
خب رید تو اشتیاقم.
نههههههه جواب اشتباه !!
_گه نخور جیمین!
نق زدم.
_تو قراره به من کمک کنی.
گفتم و اروم به شونه اش مشت زدم.
به رفتارای بچگونه ام خندید.
"همینکارو کردم.تو فقط نمیخوای با ترسات روبرو بشی.
بعد از گفتنش منو جلو کشید و اروم بغل کرد.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
سعی کردم دوباره و دوباره به حرفاش فکر کنم و تو ذهنم به یه نتیجه ای برسم.
_باااشه.انجامش میدم.
گوشیمو برداشتم و رفتم تو صفحه چتمون.
"بالااااااخررررره!!!
جیمین با هیجان از جاش پرید که باعث شد گرومپ روی زمین بیفتم.
"بالاخره یه نصیحت خوب کردم.
با غرور گفت و با پوزیشن سوپرمن روی میز خونه ام وایساد.
فقط برای اسکلیش اه کشیدم.
متنو نوشتم و ارسالو زدم.
هی تهیونگ،میتونی یک ساعت دیگه منو توی خونه ام ببینی؟؟موضوع مهمیه.
جوابش فورا به دستم رسید.
حتما.اونجا میبینمت.
باید واسه چیزی که قراره اتفاق بیفته امادگی ذهنی داشته باشم.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
سلام به همگی مرسی برای وقتتون و حمایت هاتون💜
YOU ARE READING
Life guard;غریق نجات
Fanfiction[completed]کامل شده Translated جونگکوک هر دوشنبه و پنج شنبه میره استخر تا تهیونگو ببینه؛غریق نجات هات اونجا🔥 کاپل:ویکوک،سوپمین ژانر:فلاف،اسمات،تریسام،طنز وضعیت:کامل شده This amazing work belongs to: @INTERNATIONAL_ARMY_ 🖤💜 🥇romance 🥇فلاف
