Taehyung;تهیونگ🕺

2.3K 464 112
                                    

دوشنبه

+مشکل چیه؟؟
هردومون برگشتیم که قیافه کیمو دیدیم.

من فورا سرجام خشک شدم.

ای خاک بر سرمن احمق خنگگگگگ
یه تکونی بخور که فکر نکنه اسکلییییی

_ه.....

"هیچی مشکلی نیست.ببخشید که مزاحمت درست کردیم.تکرار نمیشه."

جیمین با یه لبخند مصنوعی درحالی که به من نگاه میکرد گفت.

صورتم از عصبانیت و خجالت قرمز شده بود.البته بیشتر گزینه اول.

کیم فقط یه سر تکون داد.قبل اینکه بره برگشت سمت من و یه چشمک زد بعد ولم کرد همونجا که مغزم درحال هضم کردن کوفتی بود که اتفاق افتاد.

قبل اینکه بره برگشت سمت من و یه چشمک زد بعد ولم کرد همونجا که مغزم درحال هضم کردن کوفتی بود که اتفاق افتاد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_کیم همین الان به من چشمک زد؟؟
من پرسیدم.

جیمین سرتکون داد.اونم به اندازه ی من گیج بود.

_بگیر منوووو....

اینو گفتمو خودمو از پشت تو بازوهای بازش رها کردم.
منو کشید سمت وسایلمونو رو صندلی نشوندم.

"داداچ این چه حرکتی بود،مردم فکر میکنن گی ای با اون ری اکشنت"
جیمین تو گوشم زمزمه کرد.

فقط چشمامو چرخوندم.واقعا برام مهم نیس مردم چی راجع بهم فکر میکنن.فقط بخاطر جیمین مخفیش میکنم چون اون تنها دوست منه و من نمیخوام پشت سرش حرف بزنن و بگن با یه گی کونی دوسته.
(اقا نویسنده کلمه بدتری گفته بود.کلا متنش پر کلمه زیباس😂)

_باشه دفعه بعد حواسم هست.

سرشو تکون داد.صورتش ریلکس تر شده بود.فقط چشمامو چرخوندمو بطری آبمو برداشتم.

_باهام میای تو آب؟؟
سرشو تکون داد و دنبالم اومد.

هردومون نفسمونو درحالی که میرفتیم زیر اب حبس کردیم.جیمین از بازوم چسبید.

بعدش اونو هل دادم زیر اب ولی انتظار نداشتم بازومو چسبیده باشه ،پس دوتایی به چخ رفتیم.

خودمو رو سطح اب کشوندم و ابو بیرون تف کردم.جیمین لعمتی داشت بهم میخندید.صورتم از خجالت قرمز شده بود.

_بچ...
همونجور که نفس نفس میزدم گفتم.

+فکر کنم بهتره دیگه خرابکاری نکنی جونگکوک.

یه صدا از پشت سرم گفت.

برگشتم و کیمو که پاهاشو روهم انداخته بود و لبه ی استخر نشسته بود دیدم.

_من..خب..اوم...باشه؟؟
به زور گفتم.

به دستپاچگیم خندید و سرشو به چپ و راست تکون داد.

+اسمم هم تهیونگه..
همونجور که دستشو به سمتم دراز کرده بود گفت.

خدایااااااا!!!دارم باهاش حرف میزنم!!دارررررم باهااااش حرف میزنم داررررررم باهااااااااااش حرررررررف میزنم!!!اروووم باشش اروووم!!زهرمااار نرمال رفتار کن نرماااال...

یه نفس عمیق کشیدم و دستشو گرفتم و تکون دادم.

دارم لمسسشش میکنم دارم لمسششششششششش میکنم داااارررررررم لمسشششش میکنم لمسششششش میکنم!!!!

_خب...تو ...همین الانشم اسممو میدونی..پس...

همینجوری که میلرزیدم گفتمو پشتمو نگاه کردم ببینم جیمین کجاست که دیدم کثافت اونور استخر وایساده داره منو که دارم از خودم یه احمق میسازمو تماشا میکنه!!!رفاقتا بو جوراب میده...

چشمامو تو مظلوم ترین حالت ممکن گزاشتم و بهش نگاه کردم ولی فقط یا یه پوزخند بدجنس سرشو تکون داد.

انگشت وسطمو نشونش دادم و چرخیدم.

_خب از صحبت باهات خوشحال شدم ولی باید برگردم پیش دوستم.
همونجور که به پشتم اشاره میکردم گفتم.

+خب.این دور و ور میبینمت.
گفت و رفت.

منم چرخیدم و با صورت گرگرفته به سمت جیمین رفتم.

خدایاااا شکرت اون تیشرت تنش بود.

‌فکر کنم البته...

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇سلام سلاماول از همه مرسی برای ووت💜💜قیافه جونگکوک تو کاور قشنگ مود گی پنیکه کوکی تو این پارته😂😂😂فهمیدید تو کیف جیمین چی بود یا باید دست ببرم تو کار نویسنده خودم بگم؟😂

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
سلام سلام
اول از همه مرسی برای ووت💜💜
قیافه جونگکوک تو کاور قشنگ مود گی پنیکه کوکی تو این پارته😂😂😂
فهمیدید تو کیف جیمین چی بود یا باید دست ببرم تو کار نویسنده خودم بگم؟😂

Life guard;غریق نجاتWhere stories live. Discover now