number;شماره📲

2K 439 79
                                    

پنج شنبه
_جمننن شییییی ببین تهیونگ داره اینجارو نگاه میکنه.
با گونه های صورتی زمزمه کردم.

جیمین پوزخند زد و بهم خندید.

گیج بهش نگاه کردم.

جیمین فقط گوشیمو بهم داد.

بهش نگاه کردم ولی بازم نمیفهمیدم.گوشی که خاموش بود.

و بعد اتفاقی که افتاد این بود که توی اب هل داده شدم.

چشمام گشاد شد وقتی فهمیدن گوشیم توی دستمه.

قبل اینکه بیفتم به جیمینی که هنوز میخندید انگشت وسطمو نشون دادم.

تا سطح اب شنا کردم و با پشمای ریخته به صفحه ی گوشیم نگاه کردم.

سعی کرد مروشنش کنم ولی فقط چندتا صدا داد و کلا نابود شد.

قاطی کردم یه مشت تحویل جایی از جیمین دادم که خب......بزاز بگیم نفسش بند اومد.

جیمین که نفسش بالا نمی اومد توی اب پرت شد.

اونقدر عصبی بودم که حتی نمیتونستم به صحنه مسخره ای که دوستم توش بود بخندم.

اماده بودم که یه مشت دیگه تحویلش بدم ولی صدای سوتی از پشت سرم شنیدم.
(دقت کنید هیچوقت ته از جلو نمیاد😂از اول چشمش پشت بچرو گرفته احتمالا😂)

برگشتم و تهیونگو دیدم که بالا سرم وایساده و ابروهاش توهم گره خورده و یه اخم کوچک کرده.

سریع سرمو پایین انداختم تا لپای گرگرفته مو مخفی کنم.

+مشکلی هست؟؟

با اون صدای بم کوفتی گفت که  حاضر بودم براش بمیرم.

بعد یهو یادم اومد چرا عصبی بودم.

_این بچ گوشی کوفتی لعنتی گرون منو ترکوند!!!!

با عصبانیت گفتم.

تهیونگ یکم نرم تر شد و یه پوزخند ریز روی لبش اومد.

"مودب باش..."
جیمین همونجور که به سمت پله ها شنا میکرد با صدای ضعیف گفت.

_اوووو بهت نشون میدم مودب......

+جونگکوک!!
تهیونگ گفت.

مکث کردم و برگشتم نگاش کردم.

+نباید اینجا شلوغ کاری کنی اگه دلت نمیخواد پرتت کنن بیرون!!!یک گوشی دیگه برات میخرم.

تهیونگ با اون نگاه ترسناکش که زل زده بود بهم گفت.

فکم افتاد.

_اون حدود۶۰۰تا پولش بود!!!
 با ناباوری گفتم.
(۶۰۰دلار؟؟ارزون نیست؟؟😁😂😂)

اون اهی کشید.

_من از پس اونقدر برمیام.فقط شماره دوستتو بهم بده تا بتونم تو روز تعطیلم بهت بدمش‌‌.
تهیونگ با یه لحن جدی گفت.

بدون حرف شماره جیمینو بهش دادم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

بدون حرف شماره جیمینو بهش دادم.

وقتی تایپ کردن شمارش تموم شد ،از جاش بلند شد و با زدن دوتا انگشتش به پیشونیش باهام خداحافظی کرد.

منو تو شوک ول کرد و رفت.

"اووووه نه..~~~~
~~~~یه احساسی تو دلم میگه...
جیمین از پشت سرم اواز میخوند.

دوباره به بالزاش مشت زدم که بیچاره از درد عقب پرید.

(به خدا میدونم بالز چی میشه ولی روم نشد بنویسم🤣🤣اگه نمیدونستید بگید ادیت کنم)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(به خدا میدونم بالز چی میشه ولی روم نشد بنویسم🤣🤣اگه نمیدونستید بگید ادیت کنم)

از موفقتیم لبخند زدم.

من     شماره     تهیونگو     دارم.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
 
شما حرفی ندارید؟؟
مرسی برای ووت دیگه خدایی اپ نمیکنم امروز😂
پی نوشت:خواستم بگم پارت بعد حاضره اگه اونایی که سین زدن ووت بدن حله😂😂اپ میکنم
اگر اون یکی فیکمو نخوندید یه سر بزنید

Life guard;غریق نجاتWhere stories live. Discover now