ᎷᏬᏖᏬᏗᏝ ᏝᎧᏉᏋ

968 174 25
                                    

سلام من جونکوک جئون مامور FBI هستم میتونم سوییت تون بگردم ؟

این الان پلیسه بیشتر میخوره خلافکار باشه و

با تعجب گفتم : چی برای چی

با اخم جذاب گفت : متاسفانه سوییت بغلی قتلی انجام شده که حدس میزنیم مربوط به قتل های زنجیره ای هست

با بهت از کنار در رفتم کنار و گفتم : بفرمایید

پوف شانس مارو ببین قتل زنجیره ایی
نکنه منم بکشه ؟
همینو کم داشتیم
باید برم یه جای دیگه یعنی

متوجه نگاه خیره همون ماموره شدم
سوالی نگاش کردم

با پوزخند جواب داد : حوله ات باز شده

ودف پس داشت منو دید میزد
یه نگا به خودم کردم
وات د فاعک !
یه طرف بدنم کلا بیرون
کل ترقوه ام و رون ام

با اخم نگاش کردم هنوز داشت دیدم میزد
با اعصبانیت حوله ام بستم و با بند حوله ام گره کروم

با اخم گفتم : داشتی دیدم میزدی

با پوزخند دست کارش برداشت خواست حرف بزنه که یه مرد دیگه ام اومد تو سوییت

مرده با اخم گفت : ستوان بیکر سوییت روبه رو ایی چیزی پیدا کردن !

همون مرده جذابه جواب داد : چی پیدا کردن ؟

مرد دومی یه نگاهی به من کرد

ودف الان منظورش من بود ؟
آخه اسکل من چیکار میتونم کنم -_-

مرتیکه جذاب سری تکون داد
سمت در رفتن قبل از رفتن برگشت سمت من
با نیشخند گفت : ممنونم آقای اومم اسمتون نمیدونم !

مرتیکه پرووو رو ببیناا

با نیشخندی گفتم : به جهندم که نمیدونی

و بوم در رو تو صورتش کوبیدم
یس همینه مرتیکه فک کرده کیه
پارک جیمین رو دست کم گرفته

چشمم خورد که چمدونم
پوووووووووووف بهم ریخته
لعنتی فرستادم چمدونم از تخت برداشتم گذاشتم رو تخت روش نشستم خواستم به سونگ هیونگ زنگ بزنم ولی منصرف شد چون کره به احتمال زیاد الان صب عه
پس فقط قرص هام خوردم و گرم خواب شدم

Sung

بعد 2 سال بالاخره جیمین حالش خوب شد
البته هنوزم منتظرم اسمی از اون جونگکوک عوضی بیاره

2 سال پیش بعد از اون تصادف از شدت افسردگی خودکشی کرد

خیلی خوشحالم که دیگه نتونست جیمین اذیت کنه و بالاخره با هر دردی بود فراموش شد

بعد از اینکه جیمین رفت آمریکا بالاخره خیالم راحت شد که اون بچه دیگه حالش خوبه و از این به بعد خوشحاله

𝓜𝓾𝓽𝓾𝓪𝓵 𝓵𝓸𝓿𝓮Where stories live. Discover now