🄼🅄🅃🅄🄰🄻 🄻🄾🅅🄴

900 173 45
                                    

Jk

بعد تموم شدن کارا تو اداره با خستگی سوار ماشین شدم به سمت خونه روندم
بعد از 15 دقیقه با ماشین وارد پارکینگ شدم
بعد از پارک ماشین خواستم به سمت به آسانسور برم که چشمم خورد به یه نفر که به سختی داشت چمدونش حرکت میداد
رفتم سمتش برای کمک که با اون جوجه وانیلی تو هتل روبه رو شدم

وانیلی با اخم گفت : تو اینجا چیکار میکنی؟ نکنه منو تغیب میکنی

با خنده گفتم : نه جوجه
و چمدونش گرفتم سمت آسانسور حرکت کردم

مثل بچه ها پاهاش کوبید زمین و میگفت : من جوجه نیستم

با خنده سوار آسانسور شدم

جیمین بدون توجه به نگاه خیره جونکوک وارد آسانسور شد

و با اخم دکمه طبقه 75 زد

و تنهای صدایی که شنیده می‌شد اهنگ بی کلام آسانسور بود

جونکوک فقط با اخم به پسر کوچیک تر بود

اما یدفعه صدای ضبط شده که می‌گفت طبقه 75 رسیدید پخش شد

هر دو پسر با اخم از اتاقک آسانسور خارج شدن

جیمین به سمت سوییت 5 رفت و جونکوک هم پشت سرش رفت جیمین با تعجب پرسید: چرا دنبال من اومدی

جونکوک با نیشخند گفت : چمدونت عزیزم

چمدون کنار پای جیمین گذاشت و رفت سمت سوییت 7 رفتم

خواستم در ببندم که یهو گفت ممنون با نیشخند سر تکون دادم

سریع زنگ زدم به چان

+بله جون ؟
_ چان سریع در مورد سوییت 5 ساختمونم تحقیق کن !
+ اوکی تا یه ساعت بهت خبر میدم

و قطع کردم به سمت حموم رفتم خب من آدمی نبودم که تحریک بشم و اینو دقیقا تو 19 سالگیم فهمیدم وقتی برای پنجمین بار میخواستم یه هرزه به فاک بدم و مثل همون پنچ دفعه قبل تحریک نشدم اما با این جوجه وانیلی وقتی بدنش دیدم نزدیک بود بزنم بالا سریع خودش پوشوند وگرنه میزنم بالا
امروز تو آسانسور وقتی گفت مامی با خودم گفتم حتما شوگر مامی داره
ولی وقتی تو پارکینگ دیدمش مث اینکه خودش با پای خودش اومد پیشم و من چرا باید بگم نه ؟
تا یه ساعت دیگه معلوم میشه قضیه از چه قراره

بعد از زدن شامپوی سر از حموم اومدم بیرون

حوله رو دور کمرم پیچیدم که یهو گوشیم زنگ خورد جواب دادم

+ الو سلام جونکوک
_ چیزی شده اسکات ؟
+ نه میخواستم بگم کارای ویلات تموم شد از قبلش هم بهتر شده میتونی بیای اینجا دیگه نیازی به هتل نیست
_ باشه ممنون به سوهو میگم پولو به حسابت واریز کنه

و قطع کردم گوشی انداختم روی مبل و روی تخت لش کردم
میخواستم بعد از اینکه کارهای فاضلاب خونه ام تموم شد برم ویلا ولی اون وانیلی همه چیو بهم زد

𝓜𝓾𝓽𝓾𝓪𝓵 𝓵𝓸𝓿𝓮Where stories live. Discover now