💜part 16🖤

2.3K 301 25
                                    

Third Person POV:

همه تو سالن به بوسه ی جونگکوک و تهیونگ خیره شده بودن
جونگکوک بوسه رو قطع کرد و رو به تهیونگ گفت:"بیبی ببین وقتی بغلت میکنم چیزی میبینی؟" 
تهیونگ سری برای جونگکوک تکون داد.جونگکوک خم شد و دستاش و روی پهلو های تهیونگ گذاشت و کشیدش بالا و روی پاهاش نشوندش.تهیونگ هم دستاش و دور گردن جونگکوک حلقه کرد و سرش روی شونه ی جونگکوک گذاشتو شروع به گشتن توی سالن کرد
  تهیونگ:"به نظرم نگهبانا مشکوکن باید هرچه سریعتر حرکت کنیم ". این و گفت و بعد چند دقیقه از بغل جونگکوک پایین اومد و سر جاش نشست

هیونا:" پاشید بریم".
همه از جاشون بلند شدن و راه افتادن جلوی در بود که دنیل جلوشون و گرفت
دنیل:"خیلی زوده که شما هنوز غذا هاتونم نخوردید"
دوون:"ببخشید، مشکلی پیش اومده".
همسر دنیل به تهیونگ خیره شده بود که از سنگینیه نگاهش باعث ترسیدن تهیونگ شد
دنیل:"ما حتی در مورد قرارداد هم صحبت نکردیم".
جونگ کوک:"از اونجایی که تهیونگ شوهر منه پس قرارداد ادامه داره."
دنیل:"ایده ی خوبیه،ما باید بعدا توی کمپانیه تو هم و ببینیم دوون ."
این حرف برای همه مشکوک بود
دوون:" آه از اونجایی که پسرم وارث منه،باید با مدیر عامل بعدی ملاقات کنی"

جونگکوک با چشمای گشاد شده به پدرش نگاه کرد
دنیل:"من با یه مدیر عامل تازه کار ملاقات نمیکنم این خجالت آوره."
جونگکوک بهش خیره شد
جونگ کوک: "واقعا خجالت میکشم که تو یه مدیر عاملی  ". با این حرف جونگکوک دنیل با عصبانیت بهش نگاه کرد جوری قرمز شده بود که انگار الان از کلش دود میزنه بیرون.
دوون:" خب پس ملاقات و تو رستوران انجام میدیم به همین سادگی." همه سرشون و تکون دادن و مجبوری به سمت حال جایی که بقیه داشتن میرقصیدن رفتن.تهیونگ داشت راه میرفت و اطراف نگاه میکرد
تهیونگ:"یک چهارمش و توی یه انبار گذاشته ، دنیل یه کد داره هوسوک هیونگ اون و باید پیدا کنی".
با این حرف تهیونگ هوسوک سریع گوشی شو درآورد و تظاهر به پیام دادن کرد.
جونگ کوک: "بیشتر از 10 تا نگهبان اینجا هست ". تهیونگ به سمت جونگکوک رفت و بوسید که باعث شد خانواده لبخندی بهشون بزنن
تهیونگ:"تو طبقه ی دوم کوکی".
جونگکوک:"الان نمیتونیم بریم بیبی همه نگاهشون به ماست"
تهیونگ:"جیمین، یونگی هیونگ".

دوون: "من حواسشون و پرت میکنم". 
همه با سر تایید کردن و هیونا و دوون به سرعت از بقیه جدا شدن
تهیونگ: "جیمین جوری رفتار کن که انگار دلت درد میکنه".  هوسوک: "پین کد و پیدا کردم 062013"
سری تکون دادن. جیمین یهو خم شد و جیغی کشید تا وانمود کنه دلش درد میکنه
تهیونگ:"اوه خدای من هیونگ خوبی؟" 
جیمین: "نه درد دارم" روی زانو هاش نشست و ناله ای سر داد 
دنیل:"اینجا چه خبره؟" 
جونگ کوک:"درد داره"
با شنیدن این حرف دنیل پوزخندی زد.

تهیونگ:"اوه جونگ کوک من...شکمم جونگکوووووک."
جونگ کوک به سمت تهیونگ رفت و وانمود کرد که مثل یونگی وحشت کرده.
تهیونگ:"می خوام بالا بیارم".
جیمین.  " وای خدا یونگی ". یونگی و جونگکوک براید استایل بغلشون کردن و سمت دستشویی که توی طبقه‌ی دوم بود رفتن. وقتی رسیدن به دستشویی تهیونگ و جیمین وانمود کردن که دارن بالا میارن و جونگکوک و یونگی اطراف و میپاییدن تا ببینن نگهبانی هست یا نه

𝖳𝖧𝖤 𝖬𝖠𝖭 𝖨𝖭 𝖡𝖫𝖠𝖢𝖪🖤حيث تعيش القصص. اكتشف الآن