Third Person POV:
امروز عروسیه جونگکوک و تهیونگ بود و اونها توی عمارت های جدا از هم بودن.
شب شده بود اولین نفری که به تالار رسید جونگکوک بود
وقتی داشت از پله ها بالا میرفت پاش لبه ی پله گیر کرد و نزدیک بود بخوره زمین که تونست تعادلش و حفظ کنه
جونگ کوک: "من حتی ندیدمش با این حال دارم سکندری میخورم" با این حرف دیگه کسی نتونست خندش و کنترل کنه و همه زدن زیر خنده،جونگکوک امروز خیلی عصبانی بود.
لباساشون:
YOU ARE READING
𝖳𝖧𝖤 𝖬𝖠𝖭 𝖨𝖭 𝖡𝖫𝖠𝖢𝖪🖤
Fanfictionجئون جونگ کوک یک میلیاردره که به زودی مدیرعامل و مالک شرکت بنگتن میشه یک مرد اسرار آمیزه که فقط خانواده اش میدونن که اون واقعاً کیه کیم تهیونگ یه آدم کیوته و هنوز دانشجوعه که توسط والدینش مجبور میشه که تو شرکت والدینش مدل بشه چه اتفاقی میوفته اگه...