𝐀𝐦 𝐈 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥?!

856 116 5
                                    

Am I Beautiful?!

پسر چشم قهوه دی با خستگی ناله ای کرد و بدن کوفتش رو به داخل خونه همیشه ساکتش انداخت . بی توجه به مهمان های ناخونده اش به سمت اشپزخونه اش رفت .

نگاهی به دیوار های زرد رنگ انداخت که دوباره اب از سقفشون سرازیر شده بود . اهی از خستگی نهفته توی بدنش کشید . به سمت یخچال حرکت کرد و با برداشتن لیوان ، گلوش رو به نوشیدن اون اب گوارا مهمون کرد .

"ته هیونگ بیا ببینم اینا چین!!″

با صدای جیغ جونگکوک که با ذوق از چیزی صحبت میکرد که تهیونگ مطمئن بود یکی از نقاشی های عجیبی که روی دیوارای خونش هستن ، ناله ای کرد .

محض رضای خدا تمام راه جیمین و جونگکوک روی مغز اون پسر راه رفته بودن و جوری این براشون لذت بخش بود که گویا داشتن روی یه چیز نرم پا میذاشتن .

فلش بک یک ساعت و بیست و پنج دقیقه قبل ، خیابان تیوون

تهیونگ بعد از قفل کردن گلفروشی زیباش نگاهی به سر در تابلو که اسم خودش با حروف بزرگ و جدا از هم نوشته شده بود انداخت .

لبخندی به زیبایی اون مکان پر از ارامش زد . بعد از اغوش مهربون سهیون تنها جایی که میتونست خیلی توش ارامش بگیره اینجا بود .

به سمت اون دو پسر دورگه برگشت . جونگکوک با انگشت های نازک و بلندش مشغول مرتب کردن طره های قهوه ای-طلایی جیمین شده بود. تک خنده ای کرد و فاصلشو با اون دو نفر به کمترین میزان رسوند

اون دو تا جوری رفتار میکردن انگار دو تا بردار پنج ساله هستن و نسبت به هم  وظایف سنگینی دارن . لبخندی زیبا از فکرش زد و به سمت جیمین برگشت

"خب دنبالم بیاید این ساعت فکر نکنم کسی بخواد توی خیابون باشه همه توی شهر خوابن  "

جیمین لبخند گیجی زد و با جونگکوک پشت سر پسر گلفروش راه افتادن منظورش از شهر رو نفهیده بود ، مگه همیشه فقط توی یک سرزمین زندگی نمیکردن و قست های جغرافیایی رو مشخص نمیکردن؟!

جیمین با گیجی انگشت های ظریفش رو بازی داد ومشغول شمردن سرزمین های اطراف اورنا شد . اون پسر احمق فکر میکرد هر سرزمین منظور شهره و لندن هم سرزمینه . پس اگر سئول یه شهر بود یا همون سرزمین اونوقت کره به چه معنی بود ؟

یعنی کره سرزمین سئول رو بلعیده بود ؟ با فکر کردن به این موضوع ترسیده به جونگکوک نگاه کرد که مشغول ور رفتن با بازوی تهیونگ بیچاره بود .

لبخند گیجی زد و دوباره سمت افکار خودش برگشت. میدونست اگر بخواد به جونگکوک گیر بده خودش هم وارد این بازی کثیف میشد . و حالا این بار جونگکوک علاوه بر تهیونگ  دو نفر رو پیدامیکرد که بتونه بهشون بپره و سوالایی بپرسه که حتی توی کتاب سوالات جامع فرشتگان هم پیدا نمیشد .

  𝐍𝐚𝐤𝐞𝐝 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥 Where stories live. Discover now