𝐏𝐢𝐧𝐤 𝐯𝐚𝐬𝐬𝐞𝐥

413 61 0
                                    

"رسیدیم! امیدوارم فقط اشتباه نیومده باشیم جیمین! "
ضربان قلب یونگی و جیمبن به بالا ترین حد خودش رسیده بود .

بعد از دعوایی که با تهیونگ داشتن ،  سرعت هرچه سریع تر ، سمت عمارت فنسیِ نورثهمپتون حرکت کرده بودن .

تمام راه پر بود از درخت های افرا و صدای زوزه گرگ ها  ، نشانه از حس درست جیمین ، برای وجود گرگ بزرگ بود .

گرگ بزرگ ، سعادت دیدار به جبمبن و جونگکوک رو تقدیم نمیکرد .

پس پسر اورنا ، خودش اون رو از گرگ خودخواه میگرفت .

نفسی عمیق کشید تا استرس از وجودش زبونه بکشه و به بیرون بره .

زمان درستی برای ابراز استرس و همنشینی اون در وجود جیمین نبود .

یونگی  پیاده شد . وسایلش همراهش نبود و نمیدونست اگر ومپایر یا خون خواری در اون عمارت باشه قراره چجوری با اینده خطرناکشون روبرو شه.

قرار بود بونگی اون روح رو احضار بکنه ، ولی کمی شک داشت با حضور فنسی این کار رو بشه کرد ،  با کمک روحِ جک که به دیدار جهنم رفته بود. اما جک هم زیر قولش زده بود و به همراه یونگی نیومد .

چون جزء روح های سرگردان زمینِ خالق بود ، اون رو رها کرده بودن . پس یونگی قصد داشت با قربانی کردن اون روح بتونه حتی کمکی کوچک به جیمین بکنه .

پسر اورنا خیلی ساکت بود ، هیچ نشونه ای از  دعوا ، عصبانیت یا ناراحتی از دوری جونگکوک توی صورش پیدا نمیشد .
"خب نقشت چیه یونگی ؟"

حواس یونگی پرت جیمینِ خونسردی شد که با نگاه خنثی به بیرون خیره بود .

اون پسر جدی بود؟

یونگی حتی نمیتونست این روی اون رو  تصور بکنه که  اینقدر جدی و با شهامت باشه . دراین چند ساعتی که با اون پسر هم صحبت شده بود . جیمین در نگاهش پسری خجالتی و مهربون بود .

البته که ضعف ، قطعا یکی از ویژگی های بزرگی بود که دراون دیده میشد ولی الان اون پسر در این زمان  ، به گونه ای نشسته بود ،  که انگار هیچ چیزی مانعش نیست .

نفس عمیق برای بار دوم کشید .

" فنسی کاری نمیتونه برای ما بکنه. من میخوام با تحریک گرگ بزرگ اون رو پیش تو بیارم .  ولی فکر نکنم بشه ، چون ما خبر نداریم چی در انتظارمونه ، فقط یچیزی بگم به هیچ وجه قرار نیست که به اون روح نگاه کنی یا اذیتش بکنی ،  روح های بزرگ و نخستین جز کسایی هستن که نمیشه جلوشونو گرفت . "

این بار جیمین بدون پرسیدن هیچ سوال بی جایی یا حتی کاربردی ، در ماشین رو باز کرد و سمت اون عمارت بزرگ حرکت کرد .

عمارت فنسی رنگ شیری  داشت که پایه های بلند و مار پیچی اطرافش رو گرفته بودن ، مجسمه های غول پیکر و عجیم الجثه مار ها به صورت دو فرعون در کنار ورودی عمارت بود و درِ اون بر خلاف ظاهر فریبنده و زیباش اکلیلی رنگ  و سفید بود .

  𝐍𝐚𝐤𝐞𝐝 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥 Where stories live. Discover now