𝐍𝐚𝐤𝐞𝐝 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥

392 49 2
                                    

●این پارت وارنینگ اسمات داره ●

پاریس به محزونی برگ های تکه تکه شدش در سکوتی عجیب فرا رفته بود ، سکوتی که مینالید از درد های پشت پرده ، سکوتی که لبالب بود از هیچ و پوچ و چکیده بود از زخم های بی مرحم!!

در پساپس این سکوت ، صدای تق تق بارون به روی شیشه های خانه نسکافه ای رنگ معروف ،  مثل پاریس لبالب بود از ترس و غم و سکوت!!

گویا در این غروب و طلوع مردم میخواستن به سکوت پیشه کنند ، حتی ذهن های انباشته گرگینه ها و انسان های این خونه تاریک.

با هر رعد و برق کتابی که توسط معشوق پرنس کشف شده بود به زیر دست هاش بیشتر فشرده میشد و قلب ضعیف و بزرگش معجونی ترشح میکرد که میلرزوند بدن پر از ترسش رو.

بارون میبارید و میبارید ، سرمای جان سوزی حتی با وجود گرمای مطبوع در خانه بین پنج پسر حاضر جریان داشت ، در لحظاتی بودن که به پایان نزدیک میشدن ، به ختم این گردهمایی پر از همهمه ، این افسانه ی نامعلوم.

"میخوای من بازش کنم ، خب شا-"
اما با باز شدن اون ورقه های کاهی توسط دست های لرزان جونگکوچ ، پرنس اورنا ، با قطع شدن صدای جیمین ، دوست صمیمی و برادرش که چند ساعتی بود از بستر خواب بلند شده بود اجازه سکوت رو به همه داد

رایحه ی چوب خشک و اسطوخودوس تندی از اون برگ های قدیمی بلند شد و این اغوش ها و نگاه هایی بود که منتظر صدای جونگکوک بود ، صدایی که بالاخره نخ رو برای منتها این داستان تقدیمشون میکرد.

جونگکوک  صدایی صاف کرد ، نفسی کشید تا نفس بگیره ، نگاهی کرد و بَدو داستان رو به زیر لب هاش خوند.

"در میان جنگ ها و نبرد ها همیشه تاریکی وجود دارد ، در حقیقت تاریکی رنگی است که پذیرای همه چیز است ، سفید را به میان خود میبرد و چیزی ا را در انتها میبندد که واقعیت ندارد ، خودش را در برمیگرد و غرق میشود در چیزی که هست ، سیاهی تنها رنگیست که نتیجه کار های ما در انتهای تمام داستان ها است.

سیاهی رنگی بود که در روزگاری بسی طولانی ، میان دو فرقه ، دوزخیان و جنیان (جن ها) و فرقه دیگر جبهه جنگ بهشتیان و مخالفان ابلیس بود ، ان هایی که خداوند خودرا به کنار میگذاشتند و جنگ را اغاز میکردند

هیچ یک از اهالی نمیدانستند این نبرد عظیم و پر شورش برهان و دلیلش چه باشد ، ترس؟! قدرت؟! ماجراجویی؟! تصاحب؟! دشمنی؟!

تنها کسانی که این برهان هارا میدانستند و سوالات نسیم جوابشان در دستشان بود ، چهارده فرشته خالق اعظم بودن

هفت فرشته کبیره و گناه ؛ شهوت ، شکم پرستی ، طمع ، تنبلی ، خشم ، حسادت ، غرور

هفت فرشته منزه و بی غش ؛ معصومیت ، قناعت ، مهربانی ، سخت کوشی ، منطق ، سکوت ، توبه

  𝐍𝐚𝐤𝐞𝐝 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥 Where stories live. Discover now