십 (10)

8.3K 1.1K 242
                                    

د.ا.د تهیونگ

*خیلی خوشحالم که میبینمت بیب!*
بکهیون با تعجب داد زد در حالی که دستاشو دورم حلقه میکرد‌.

"اره منم خوشحال شدم دیدمت"
گفتم درحالی که داشتم بغلش میکردم."فکر میکردم هنوز ژاپنی"

*خب تصمیم گرفتم چند روزی رو مرخصی بگیرم تا بیامو ازدواج آپاتو ببینم.*گفت

"این عالیه بیب."
دروغ گفتم

*خب،اون کی بود؟برادر ناتنیت؟*
بکهیون پرسید

"نه تکنیکلی.اون جونگ کوکه."
جواب دادم

*خب،اون خیلی کیوته*
بکهیون گفت.*فقط باید به خاطرش ترکت کنم.*

میتونی به جاش فقط ترکم کنی؟

"ایش!همچین چیزایی رو نگو."
گفتم

*اووو تهیونگیه من میترسه منو از دست بده؟*
اذیتم کرد

نه،میترسم که گورتو گم نکنی
(یاااا کیم تهیونگ با بکهیونیه من درس حرف بزن کصکش😑)

"اره"
اه کشیدم

*تهیونگی~~*
با صدای نرمی گفت

لطفا اونجوری صدام نکن.

*یه بوس بده*

"الان نه بیب."
گفتم"باید برم مدرسه.منو جونگ کوک همین الانشم دیر کردیم."

*اووو*
ناله کرد*ولی من میخوام پیش تو بمونم!*

"متاسفم بکهیون ولی نمیتونم."
گفتم در حالی که داشتم میرفتم بیرون

به سمت ورودیه مدرسه دویدم و قبل از اینکه ناهار شروع بشه به سمت کمدا رفتم.

کنار بخشی از کمدا وایستادم و یه تیکه کاغذ تا شده رو حل دادم داخل.

شماره‌ی کمد صد و بیست و یک بود‌.هر کمدی براساس سال برچسب خورده.پس کمد سال اولیا باa1شروع میشه.همین اساس برای همه‌ی بچه ها هست تا برسه به سال پنجم.بعد از اون وسایلتو ممکنه هرجایی بذاری.

خب،چیزی که کمد 121رو خاص کرده اینه که،مال جونگ کوکه.

زنگ ناهار خورد و من به سمت پایین راهرو دویدم،به سمت کمدم.شروع کردم به گذاشتن یه چیزایی توش تا به نظر بیاد واقعا داشتم کاری میکردم.

*کیم تهیونگ!*
یه صدایی داد زد

برگشتم و جیمین و همراه یونگی دیدم.

*کجا بودی؟*
جیمین پرسید

"خواب موندم"
دروغ گفتم"جونگ کوکو ندیدی؟"

*چرا دیدمش،داشت با ارشد رقص اطرافو میگشت،اسمش چی بود،کیم یوگیوم یا یه همچین چیزی.*جیمین گفت*خب ما داریم برای ناهار میریم پایین،بیا بریم*

Brothers (Taekook)Where stories live. Discover now