د.ا.د جونگ کوک
**هنوزم مجبوریم بهشون بگیم**
زیر لب گفتم"میدونم،ولی اجازه بده فیلم تموم بشه،کویی و تارا حتی هنوز خونه هم نیستن."تهیونگ گفت
**اما این فیلم خسته کنندس.چندین بار دیدمش**
ناله کردم"اما این نوت بوکه"
گفت
(نوت بوک اسم یه فیلمه که خیلی فاکیه حتما ببینینش)**میشه یه کار دیگه انجام بدیم؟**
پرسیدم"اوه اره،مثله چی؟"
پرسید**بیا یه بازی بکنیم.**
پیشنهاد دادم"چه بازی ای؟"
تهیونگ پرسید**جرئت یا حقیقت**
با یه پوزخند گفتم**اما با یه شرط**"چه شرطی؟"
تهیونگ با یه پوزخند از خود متشکر پرسید**اگه جرئتو کامل انجام ندیم یا حقیقتو جواب ندیم.اون یکی بازیکن هر کاری که بخواد میتونه با اون یکی بکنه**گفتم
"اوه،این قانون جدیدو دوس دارم"
تهیونگ نخودی خندید"اوکی،اول تو"**جرئت یا حقیقت تهیونگ**
"حقیقت"
**باکرگیتو با کی از دست دادی؟**
پرسیدمچشمای تهیونگ گرد شد و دستپاچه شد
**باید جواب بدی**
گفتم"این سوال عجیبیه!"
تهیونگ داد زد**فقط بگو**
گفتم"اوکی،داستان اینه.من بیرون با بچه ها تو پارتی بودم و به شدت مست بودم،و خب کاملا ناگهانی شنیدم که جیمین به یه تریسام اشاره کرد،بنا به دلایلی،دلم میخواست انجامش بدم.و بعد یونگی،جیمین و من تریسام داشتیم.دقیقا یادم نمیاد با کدومشون باکرگیمو از دست دادم،ولی با یکی از اوناست."تهیونگ گفت
(شت شت شت 😫😰😵خیلی خوبه😍😭)**یه تریسام**
به شدت خندیدم.**و تو حتی یادت نمیاد که تاپ بودی یا باتم.**"نخند"
**پس بپرس**
"اوکی،جرئت یا حقیقت جونگ کوکی"
**جرئت!**
داد زدم"اوکی،همهی اکانتای فضای مجازیتو بهم نشون بده"
تهیونگ گفت**چرا؟**
پرسیدم"اولین چیزی بود که به ذهنم رسید"
گفتشت!تامبلر!
سرنوشتمو پذیرفتم و بعد اول اجازه دادم اینستاگراممو ببینه،بعد اسنپ چت،توییر و پین ترست
و بالاخره تامبلر
**باید لوگ این شم**
اه کشیدم درحالیکه موبایلو از دستش میگرفتم
YOU ARE READING
Brothers (Taekook)
Random*به من نگو هیونگ،من برادرت نیستم* **پس چی باید صدات کنم؟** *ددی*