십구 (19)

6.6K 798 313
                                    

د.ا.د جونگ کوک

**هنوزم مجبوریم بهشون بگیم**
زیر لب گفتم

"میدونم،ولی اجازه بده فیلم تموم بشه،کویی و تارا حتی هنوز خونه هم نیستن‌."تهیونگ گفت

**اما این فیلم خسته کنندس.چندین بار دیدمش**
ناله کردم

"اما این نوت بوکه"
گفت
(نوت بوک اسم یه فیلمه که خیلی فاکیه حتما ببینینش)

**میشه یه کار دیگه انجام بدیم؟**
پرسیدم

"اوه اره،مثله چی؟"
پرسید

**بیا یه بازی بکنیم.**
پیشنهاد دادم

"چه بازی ای؟"
تهیونگ پرسید

**جرئت یا حقیقت**
با یه پوزخند گفتم**اما با یه شرط**

"چه شرطی؟"
تهیونگ با یه پوزخند از خود متشکر پرسید

**اگه جرئتو کامل انجام ندیم یا حقیقتو جواب ندیم.اون یکی بازیکن هر کاری که بخواد میتونه با اون یکی بکنه**گفتم

"اوه،این قانون جدیدو دوس دارم"
تهیونگ نخودی خندید"اوکی،اول تو"

**جرئت یا حقیقت تهیونگ**

"حقیقت"

**باکرگیتو با کی از دست دادی؟**
پرسیدم

چشمای تهیونگ گرد شد و دستپاچه شد

**باید جواب بدی**
گفتم

"این سوال عجیبیه!"
تهیونگ داد زد

**فقط بگو**
گفتم

"اوکی،داستان اینه.من بیرون با بچه ها تو پارتی بودم و به شدت مست بودم،و خب کاملا ناگهانی شنیدم که جیمین به یه تریسام اشاره کرد،بنا به دلایلی،دلم میخواست انجامش بدم.و بعد یونگی،جیمین و من تریسام داشتیم.دقیقا یادم نمیاد با کدومشون باکرگیمو از دست دادم،ولی با یکی از اوناست."تهیونگ گفت
(شت شت شت 😫😰😵خیلی خوبه😍😭)

**یه تریسام**
به شدت خندیدم.**و تو حتی یادت نمیاد که تاپ بودی یا باتم.**

"نخند"

**پس بپرس**

"اوکی،جرئت یا حقیقت جونگ کوکی"

**جرئت!**
داد زدم

"اوکی،همه‌ی اکانتای فضای مجازیتو بهم نشون بده"
تهیونگ گفت

**چرا؟**
پرسیدم

"اولین چیزی بود که به ذهنم رسید"
گفت

شت!تامبلر!

سرنوشتمو پذیرفتم و بعد اول اجازه دادم اینستاگراممو ببینه،بعد اسنپ چت،توییر و پین ترست

و بالاخره تامبلر

**باید لوگ این شم**
اه کشیدم درحالیکه موبایلو از دستش میگرفتم

Brothers (Taekook)Where stories live. Discover now