이십사 (24)

4.1K 602 145
                                    

د.ا.د جونگ کوک

بیدار شدم و سرمو داشت منفجر میشد،درحالیکه بلند میشدم ناله کردم.

یه نوشته رو که روی میز کنار تخت گذاشته شده بودو دیدم.

آسپرین و یکمم آب بخور.
-ک.ت

نوشته رو روی میز گذاشتم و دوتا قرص و یه لیوان آبو دیدم.دوتا قرصو انداختم توی دهنم و چند جرعه آب خوردم.

با دستم دهنمو خشک کردم و اطرافو نگاه کردم

من کدوم گوری ام؟

از تخت بیرون اومدم و خداروشکر هنوز لباسای دیشبم تنم بود.درو باز کردم و به سرعت فهمیدم کجام.

نمیخوام اینجا باشم.موبایلمو از جیبم درآوردم اما متاسفانه شارژش تموم شده بود.
بلند اه کشیدم و به سمت طبقه‌ی پایین رفتم.بوی گند الکل میدم‌.

به طبقه‌ی اول خونه رسیدم و هیچ کسو ندیدم.
اما یه شارژر که روش یه نوشته چسبیده بود دیدم.

حالا میتونی موبایلتو شارژ کنی.
-ک.ت

با خوشحالی به موبایلم وصلش کردم و به طرف یخچال رفتم و یه سیب برداشتم.

خونه تنها بودم پس تصمیم گرفتم تیشرتمو دربیارم،
اما به پیرسینگ نافم گیر کرده بود.
(😐اوکی وتف.اولندش که تو خونه ای که اینهمه سال توش نبودی سروکلت پیدا میشه و خیلی راحت چون کسی نیست میخوای تیشرت فاکیتو دراری؟:/:/:/:/و دومندش که وتف جئون؟نافتو پیرس کردی؟)

آره،من نافمو پیرس کردم،ازم شکایت کنین.

اه کشیدم و شروع کردم به سیخ دادنش تا دربیاد.

"کمک میخوای؟"
صدایی آشنا پرسید.

کمی تیشرتمو پایین آوردم و تهیونگو تو یه لباس سفید و خاکی دیدم.آب دهنمو قورت دادم قبل از اینکه سرمو تکون بدم.

دستشو روی شکمم گذاشت که باعث شد کل بدنم بسوزه.

تیشرتمو از لای پیرسینگ درآورد و از سرم ردش کرد،و اون از چیزی که انتظار داشتم بهم نزدیکتر بود.

"خب کی نافتو پیرس کردی؟"
تهیونگ پرسید

**وقتی که اینجا نبودم**
گفتم در حالیکه سیبمو برمیداشتم و از کنارش رد میشدم.

اما دستشو جلوم نگه داشت و متوقفم کرد.

**حالا دیگه چیه تهیونگا؟**
پرسیدم
(تو طلبکاری؟به جای اینکه اون طلبکار باشه؟😐)

"چین چطور بود؟"
با یه پوزخند پرسید

**از کجا میدونی که من چین بودم؟!**
با تعجب داد زدم**من به هیچ کس نگفته بودم!**

"باید مطمئن میشدم که حالت خوبه"
گفت
(خاله نل فدای اون دل مهربونت😭)

**تو چی هستی؟یه جور استاکر؟**
اخم کردم.

Brothers (Taekook)Where stories live. Discover now