V

13.8K 2.6K 746
                                    

تهیونگ وقتی جئون جانگ کوک پنجمین همبرگر مک‌دونالد رو جلوش گذاشت تقریبا داشت با چشمهای اشکی بهش نگاه میکرد.

مهم نبود که پلیسه،جانگ کوک از نگاه مشتری های دیگه که به گریه های تهیونگ خیره شده بودن خجالت زده شده بود با حرص زمزمه کرد.
_میشه فقط بدون مسخره بازی بخوریش.

تهیونگ با دهن پر و صورت خیس جوابش رو میداد.
_لعنت.... تو.... خیل... خیلی هاتی.... باهام قرار بزار....!

تهیونگ نی رو داخل سومین کوکاش زد و یک نفس سعی کرد اون رو تموم کنه. همه این رفتار ها فقط باعث شده بود جانگ کوک اشتهای شو به مدت سه سال نسبت به همه فست فود ها از دست بده.

تهیونگ اخرین همبرگر رو به سرعت تموم کرد،و جانگ کوک انگار منتظر همین بود تا با شتاب بلند بشه و به سمت پیشخوان بره تا حساب کنه.

تهیونگ با چشمهای ذوق زده به پسری که داشت کیف پولش رو از جیب شلوار جینش بیرون میکشید نگاه کرد.
_ یا میکشمش... یا باهاش قرار میزارم!

داخل ماشین جانگ کوک نشسته بودن. تهیونگ با تعجب پرسید.
_چرا نمیریم؟

جانگ کوک چشم غره ای رفت و پیامی که براش اومده بود رو با صدای بلند برای تهیونگ خوند.

_جواب آزمایش مقتول اومده.

_خب؟ حامله بوده؟

جانگ کوک با عصبانیت گوشیش رو داخل داشبورد انداخت و ماشین رو روشن کرد.
_اصلا چرا دارم برای تو توضیح میدم.

و تهیونگ رو با حس وحشتناک کنجکاویش رها کرد.
و هشدار میدم... هیچ چیز به اندازه تهیونگی که حس کنجکاویش تحریک شده، برای اعصاب جئون جانگ کوک مناسب نیست.

_جوابش چی بود؟
......

_ هی، جئونییی؟ جواب ازمایشو بگو.
......

_الان داری شنوایی خودتو زیر سوال میبری؟

........

_لعنت بهت... بهم بگو!

جانگ کوک بدون اینکه به فریاد بلند تهیونگ اهمیت بده ماشین رو جلوی بار قدیمی پارک کرد.

_پیاده شو!

_فکر کردی میخوام سوار بشم جئون؟

افسر جئون بدون اینکه لحظه ای از وقتش رو برای تهیونگ تلف کنه در رو باز کرد و وارد بار شد.

تهیونگ با دیدن محیط قدیمی و ظاهر آدمای اونجا ابرو بالا انداخت.
_بهت نمیاد همچین جاهای عتیقه ای بیای.

......

_بازم یاد آوری میکنم که داری شنوایی خودتو زیر سوال میبری .

جانگ کوک همزمان که اخمی به تهیونگ میکرد خطاب به پسری که مسؤل سرو نوشیدنی بود گفت.
_ آرتور کجاست؟

RANDYWhere stories live. Discover now