4

1K 289 183
                                    

وقتی بیدار میشه حس میکنه دیشب اصلا نخوابیده و تو سرش احساس درد و سنگینی میکنه. دقیقا حسی که وقتی کل شب رو گریه میکنه بهش دست میده.
ولی اون دیشب حتی ی قطره اشکم نریخته بود.
تقریبا خودش رو از چنین چیزی محروم کرده بود.

بلافاصله همه ی اتفاقات دیشب به ذهنش هجوم میارن و با عصبانیت پتو رو از روی خودش کنار میزنه.

” بگیر بخواب! “
لیام با صدای هری از جاش میپره. با چشمای گرد شده برمیگرده و هری رو خواب و بیدار کنارش پیدا میکنه.

کی اومده بود اینجا؟ لیام که دیشب کسی رو به اتاقش راه نداده بود. در واقع از وقتی که از بولینگ برگشتن با هری حرف نزده بود.
نه اینکه یه همچین چیزی براشون غیر عادی باشه. همشون بعضی وقتا تو تختای همدیگه میخوابن. وقتی مستن یا دلشون برای خونه تنگ شده.
ولی هری معمولا میره پیش لویی و زین یا نایل و لیام هم به این عادت داره که وقتی چشماش رو باز میکنه زین یا لویی رو کنارش پیدا کنه. ولی هری؟!

در حالی که اخم کرده چشماش رو میماله و سرش رو تکون میده.
” اینجا چه کار میکنی؟ “

” سعی میکنم بخوابم. “
زیر لب ی چیزی تو مایه های یه جمله سرهم میکنه.
” لطفا ساکت باش. “

لیام صدایی از روی علاقه در میاره. هری همیشه با ادبه حتی وقتی تقریبا بی هوشه!
لیام دوباره سرش رو تکون میده. از تخت پایین میاد و به سمت دستشویی میره.

بدجوری به دستشویی نیاز داشت و باید برای درد سرش هم ی فکری میکرد!
به هر حال اولین بارشم نبود.
یه چیزی در مورد اتاقش سر جاش نبود.ولی لیام خسته تر از اونیه که به این فکر کنه که مشکل دقیقا کجاست.
یه جورایی شبیه ی اتاق دیگه به نظر میرسید.
در واقع مطمئنه که پنجره ها طرف مقابل بودن و دستشویی به طور قطع سمت چپِ اتاق بوده. ولی الان سمت راسته!
مثل اینکه داره عقلش رو از دست میده. یا شایدم مثل هری، هنوز کاملا هوشیار نیست.
هرچیزی که بود به این نتیجه میرسه که یه دوش کوتاه کمکش میکنه که افکارش رو جمع و جور کنه.

چشماش رو میماله، از جلوی آینه رد میشه و به سمت توالت میره.
اما وایمیسه و با ابروهای گره خورده مسیری رو که اومده برمیگرده. و بعدش یه جورایی به خودش توی آینه خیره میشه.
فقط موضوع اینه— این دهن خودش نیست که از تعجب تو انعکاسش باز مونده!
این چشمای لعنتیش نیست که گرد شدن و شوکن!
این انعکاس اون نیست!

لیام تو زندگیش زیاد غرق چهره ی زین شده و میدونست که اون دقیقا چه شکلیه. اون زین رو از بر بود!
فرقی نداشت که به طور جادویی ای با استایلش زیباییش رو به رخ بقیه بکشه، موهاش رو حالت بده و با صورت اصلاح شدش کت شلواری رو که به طور ستودنی ای فیت تنشه رو بپوشه یا اینکه عرقی و شلخته باشه، با موهایی به هم ریخته.
هیچ شکی تو چیزی که تو آینه میبینه نیست و اون زینه!

Wrong Side Of Love (Ziam Bodyswap) Persian TranslationKde žijí příběhy. Začni objevovat