18

4.2K 648 179
                                    


با صدای باز شدن در طبقه پایین چشماشو باز کرد
با اینک جین کنارش بود ولی نبود جونگکوک تو خونه حس ترس بهش میده انگار ک دوباره یکی میخاد بیاد بکشتش
به جین هیونگ نگاه کرد ک یه پاش روی دسته کاناپه و یکی دیگش رو زمین افتاده بود و خرناس میکشید
_جین هیونگگ

با صدای ارومی لب زد تا بیدارش کنه ولی انگار به خواب زمستونی رفته بود ک حتی نوک انگشتشم میلی متری تکون نمیخوردن
_جینن هیونگگگگگگ

دوباره پچ پچ وارانه صداش کرد و حتی خودشم ازینک چقدر چصمغزه ک انتظار داره با این تن صدا بیدار بشه محکم تو سرش زد تا اینک نگاهش به بالش کوچولوی کنارش افتاد ک حالا محکم تو سر جین پرتاب شده بود
_ها؟ چیه؟چیشده؟

_جین هیونگ یکی اومده تو خونه

_چییییی؟؟

_هیششششش

_مطمينی؟؟

ایندفعه جین با صدای ارومی گفت
_اره خودم شنیدم در باز شده

_پففف جن زده شدی مگ ممکنه درو از پایین باز کنن تو صداشو بفهمی

_اره اره من گوشام تیزه

_نگران نباش چیزی نیست

و روی کاناپه دراز کشید
_هیونگگگگ

_امکان نداره وقتی ورلد واید هندسام اینجاست کسی یواشکی بیاد تو خونه

_این هیچ ربطی به خوشگلیت نداره هیونگ

جین به صورت پوکر تهیونگ نگاهی انداخت

_اوکی میرم پایین میبینم ولی هیچ کس نیست من مطمئنم

_هیونگ؟

تهیونگ به جینی ک تو رفتن به طبقه پایین انگار دودل بود زل زد

_چیه

_میترسی هیونگ؟

_من؟ مننن؟؟ مگه ورلد واید هندسام میترسه باو؟ جنزده شدی باز؟

_اوکی باشه

و دقیقه ای بعد صدای جیغ بنفش مانند جین از طبقه پایین به گوش تهیونگ رسید

_یا خدااااا چیشدهههه جیننننن هیونگگگگگگگگگ

سعی کرد کمی حرکت کنه ولی با اون زخما امکان نداشتن

"اگ هیونگو بکشه چی؟ اگ گروگانش بگیره؟اگ بخورتش؟وای خدایااااا گوشی کو گوشیی جونگکوک وایییی باید بهش زنگ بزنم"

_تیهونگگگگگگگگگگ

با جیغ جین از جاش پرید
_ه... هیونگگگ؟؟

_چیزی نیستتتتتتتتتتت

"ینی چی چیزی نیست"
_چیشدههههههههههه

_هیچییییییییییی میام بهت میگممممممممممممم
"وای خدایا این ینی چی؟ "


جین به جونگکوکی ک کنار در نشسته بود و سرشو به دیوار تکیه داده بود نگاه کرد

๑BLUE  EYES๑حيث تعيش القصص. اكتشف الآن