به گچ دستش خیره شد که همراه بندی به گردنش وصل شده بود.
وحشتناک درد میکرد و بغض بدی تو گلوش جا خشک کرد،تهیونگ که متوجه ناراحتی کوک شده بود رو به روش قرار گرفت و چتریاشو کنار زد-تو خیلی قویی کوک،(لبخند کمرنگی زد)جایزه چی میخوای؟
کوک با لبای لرزون و بغضی که هر لحظه به ترکیدن نزدیک میشد با لحن بچگانش زمزمه کرد
+بغل!
تهیونگ دوباره لبخندی زد و صندلیی برداشت و جلوی کوک که رو تخت قرار داشت نشست.
-بغل رو که هروقت بخوای میتونی از ددی داشته باشی بچه! یک چیز دیگه بگو
کوک حالت تفکری به خودش گرفت بعد چند ثانیه با ذوق پاهای آویزونشو تکون داد و مهربون گفت
+یک بستنی قیفی وانیلی بزررررگ!
تهیونگ بلند شد و کوک رو از رو تخت پایین آورد و به آرومی صحبت کرد
-هرچی کوکی بخواد!
کوک دوباره خنده ای کرد و از بازوی تهیونگ آویزون شد.
......
رو نیمکت پارک نشسته بود و با خوشحالی پاهاشو تکون میداد، به مورچه کنار دستش خیره شد و گذاشت روی دستش راه بره.
خنده مهربونی کرد و بهش خیره شد+هی کوچولو سلاممم، اسمت چیه؟
مورچه آهسته روی پوست نرم کوک حرکت میکرد و باعث قلقلکش میشد.
کوک خنده کوتاه ولی بلندی کرد و دوباره بهش خیره شد-یک پسر بچه اینجا تنها چیکار میکنه؟
با ترس سرشو بالا آورد و به چندتا پسر که حدودا 3..4سالی از خودش بزرگتر بودن خیره شد،چندتا پسر خنده ای کردن و یکیشون که از همه ترسناک تر دیده میشد نزدیک تر اومد و پوزخندی زد
-چیه کوچولو گم شدی؟
کوک ترسیده تو خودش جمع شد،دعا دعا میکرد تهیونگ زودتر برسه و از دست اینا نجاتش بده!
پسر نزدیک تر شد و چند میلی متری کوک زانو زد و نگاه هیزی بهش انداخت.
-ببینم این کاره ای آره؟ منتظر کسیی؟
بدن کوک شروع به لرزش کرد و به پاهاش چشم دوخت
-آره منتظر منه!
قلبش شروع به تپش کرد وبه قیافه عصبی تهیونگ خیره شد، تهیونگ بستنی رو به دستش داد و به چندتا پسر غرید
-هری!
چندتاشون به سرعت دور شدن و پسری که نزدیک کوک بود پوزخندی زد و با مکثی دور شد.
کوک با خوشحالی به بستنی لیسی زد که جعبه پلاستیکی کوچولویی جلو صورتش قرار گرفت
تهیونگ لبخندی زد-همراه با توت فرنگی مخصوص برای کوکی!
کوک با ذوق توت فرنگیارو گرفت و با هیجان همراه بستنی توت فرنگی هم میخورد!
تهیونگ دستشو روی رون کوک قرار داد و با لبخند کجی زمزمه کرد
YOU ARE READING
𝐵𝑒𝑙𝑜𝑛𝑔 𝑡𝑜 𝑑𝑎𝑑𝑑𝑦🤍🍼
Fanfiction(تکمیل شده) کوک نمیدونست بعدا قراره کسی بیاد تو زندگیش که به خاطر یکبار بغل کردنش کیلومترها راه رو طی کنه!:) . کاپل[ویکوک]،[کمی هم هیونلیکس] ژانر: اسمات،ددی بیبی هپی اند:)