💙Part1💜

1.1K 170 53
                                    


+V
-Jimin
×Jk
¤RM
±Jin
¢Baekhyun
€chanyeol
¥DO
£Kai
$Sehun
&Luhan
¶ Suga
®JHope
====================
جیمین با کلافگی : پووووووف پس کی میان ؟؟؟
لوهان با بی حوصلگی : میان دیگ صبر داشته باش صبر !!
جیمین با کلافگی : الان داری منو نصیحت میکنی ؟؟؟
لوهان با تعجب : کی ؟ من ؟ نه!
جیمین با بی حوصلگی : باشه بابا باش !
جونگین با لبخند : هلو گایز من اومدم !
جیمین : سلام
لوهان : سلام
جین با لبخند محوی : منم اومدم !
جیمین چشماشو چرخوند : بالاخره !
جونگین : سلام
لوهان با استرس : خب حالا که همه هستن میخوام یه چیزی بگم لطفا خفه شید !
جونگین چشماشو چرخوند : بنال ببینم چی میگی !
یهو جین با بغض : نامجون با من کات کرد !!!!
جیمین و جونگین که داشتن بابل تی توت فرنگی میخوردن تف کردن بیرون !
لوهان با تعجب : چییییییی ؟؟؟
جیمین با تعجب : واااااات ؟؟؟؟
جونگین با بهت : داری شوخی میکنی دیگ ؟؟؟؟؟
جین که سعی داشت همین الان نزنه زیر گریه ّ: نه ! راستش دیروز رفتم خونه دیدم همه برقا خاموشن نامی رو مبل نشسته و به من زل زده
جونگین با تعجب : وایییییییی چقدر ترسناک !
جین با کلافگی : پووووووف جونگ ف فقط خفه شو !
لوهان یهو : خب بعدش چیشد ؟
جین دوباره با بغض : بهم گفت میخوام ازت جدا شم چون تو یه هرزه ای بیش نیستی باورتون میشه کسی که خودش اولینم بود کسی که بخاطرش خار ذلیل شدم میگه هرزه ! میگه منم مثل برقیه ام و هیچ فرقی ام ندارم باورتون میشه از خونه پرتم کرد بیرون !!!
"همشون به خوبی میدونستن که جین عاشق نامجونه و بخاطرش از خانوادش جین رو ترک کرد ! کسی که بخاطرش دست از درس خوندن کشید و شد عروسک اون ولی حالا ...............
یهو جین به خودش اومد دید صورتش خیسه !!
جیمین با ناراحتی : هعی هیونگ لطفا گریه نکن لطفا
جونگین عصبی : پووووووف چقدر بهت گفتم این مرتیکه آدم درستی نیست ! بیا دیدی !!
لوهان به سمت جونگین با ناراحتی : هیونگ الان وقت این نیست که بگی من بهت نگفتم اینجور اونجور " به جین که داشت گریه میکرد اشاره کرد " نگاش کن !
جونگین که دید حق با لوهانه : اره تو درست میگی !
بعد 45 دقیقه جین تقریبا آروم شد !
جیمین یهو : هعی لولو قرار بود چیزی بگی ؟
لوهان با استرس : چی ؟ آه ولش کن چیم چیم مهم نی !
جیمین چشماش رو چرخوند : چون چیز مهم نی ما رو تا اینجا کشوندی ؟
لوهان با استرسی که بیشتر شده بود : آخه
قبل از اینکه حرفش تموم شه جونگین : آخه نداره دیگه تو با اون سابقه ای که تو داری مطمئنم یه دسته گلی به آب دادی !
جین با صدایی که هنوز بغض داشت : هعی از چی میترسی دیگ
لوهان با استرس که نزدیک بود گریه کنه : خب ... چ چیزه... م ممن ...... دیشب رفته بودم خونه
قبل از اینکه حرفش تموم شه جیمین با لرز : یا خدا !!
جین و جونگین باهم روبه جیمین : خفه شو جیمین !!
جونگین با اشاره به لو : تو چرا خفه شدی ؟ منظور ما تو نبودی تو زر بزن !
لوهان با لرز : شین هه بهم زنگ بزن گفت که چیزه
جین و جونگین و جیمین باهم : چیزه ؟
لوهان خیلی سریع گفت : حامله اس !!!!!
هرسه ناباورانه : چییییییی ؟

/////////////////////////////////////////

تهیونگ عصبی : هعی مرتیکه عنتر پاشو ببینم دادگاه داری !
یکبار دیگ با صدای بلند تر : هعی عنتر !
یونگی عصبی : پووووووف پاشدم لعنتی !
تهیونگ بی حوصله : چه عجب ! امروز اصلا حال ندارم اصلااا
جونگ کوک : خب بابا چته عررر میزنی ؟!
تهیونگ : من عررر میزنم یا تو که بخاطره یکی صد سال پیش دیدیش هنوز عرر میزنی فاکر ؟
جونگ کوک عصبی : هعی لعنتی من عاشقشم عاشق تو چه
قبل از اینکه حرفش تموم شه تهیونگ : خفه شو ! و کتش برداشت رفت به سمت ماشینش داخل ماشین نشست و به راننده گفت حرکت کن شاید جسمش اونجا بود ولی روحش پیش اون پسر بچه 4 ساله بود شاید الان پولدار ترین مرد کره بود ولی از نظر خودش هنوزم همون بچه ای بود که پدر پولدارش اونارو بخاطره منفعت خودش ترک کرد و مادرش چون پول دارو نداشتن مرد!!!
بعد از 17 سال خبر رسید که مرده و تنها جانشینش کیم تهیونگ و کیم نامجون و نامجون قبل از این یه شرکتی زده بود که یهو معروف شد و شد صاحب کمپانی بزرگ R&J
و شرکت های زنجیره ای کیم به اون داد !
و این شد که کیم تهیونگ بزرگ ساخت که همه فقط برای یک دقیقه دیدنش دست و پا میشکوند که همه دخترا فقط برای یه بلوجاب از اون چه کارا که نمیکنن ولی اون دلش پیش ینفر گیره دنیا هم نابود بشه بازم اونو میخواد توی افکارش بود که راننده صدا زد 'ارباب رسیدیم'





خب چجوری بود ؟
نظری؟حرفی؟ چیزی؟

𝑰 𝒕𝒉𝒐𝒖𝒈𝒉𝒕 𝒕𝒉𝒂𝒕Where stories live. Discover now