وقتی جیمین اومد دید که لوهان و هوسوک و جونگین کنار در ایستادن !
وقتی جیمین با کلید در رو باز کرد و وارد شدن با خونه خالی مواجه شدن !
تک تک جاهایه خونه گشتن ولی جین انگار آب شده رفته زمین !
جین نبود که نبود !
Jin
دیگه دلم نمیخواد برای اون عوضی گریه کنم !
ولی مگه میشد ؟
به هر چیزی فکر میکنم آخرش میرسم به اون عوضی !
وقتی به گل فکر میکنم آخرش به این میرسم که چقدر عطر تنش که از گلِ نرگس بود خوشبو بود !
حتی به شیطان هم که فکر میکنم تهش یاده لبخند هایه شیطانیش می افته !
چقدر مسخره یه عمری فکر میکردم که عاشقمه ولی با یه تهمت انداختم کنار حالا با بازیچه جدیدش داره حال میکنه :(
به همین راحتی انداختم کنار بی هیچ درده سری !
ولی بیا خوشبین باشیم شاید تحقیق کنه و بفهمه که حق با منه !
ولی اون هیچ وقت چنین کاری نمیکنه هر کاری میکنه اول تحقیق میکنه که مطمئن شه بعد حرفی میزنه !
حالا که اون میخواد عوضی باشه منم عوضی میشم !
ولی من نمیتونم تنها یه لبخند یا یه لمس از اون کافیه تا دیوار دفاعیه که ساعت ها شاید روز ها یا ماه ها خودم درست کنم فرو بریزه !
من مثل اون نمیتونم باشم !
من هنوز اون عوضی رو دوست دارم !
هه قبلا بهش میگفتم زندگیم !
قبلا با اون عوضی بیدار میشدم و با همون میخوابیدم !
قبلا عاشقم بود
قبلا میپرسیدم
قبلا بدون من زندگی نمیکرد
قبلا یه خراش کوچیک امکان داشت تا دیونه شه و مجبورم کنه برم بیمارستان
قبلا با من آروم بود
قبلا زندگیش بودم
قبلا قرصه آرام بخشش بودم
قبلا با عشق نگام میکرد
قبلا فقط بهم لبخند میزد
الان ازم متنفرت داره
الان ازم متنفره
الان بدون من خیلی راحت زندگی میکنه
الان بمیرم هم براش مهم نی
الان با یه یکی دیگه آرومه
الان زندگیش یکی دیکش
الان قرصه آرام بخشش یکی دیگش
الان با نفرت نگام میکنه
الان فقط ازم بیزاره
به همین راحتی زندگی راحتم پر از آرامشم فرقی با یه خرابه بر اساس زلزله نداره
هیچ آدمی با تعهد نیست
دیروز بهت گفت دوست دارم
امروز چیزی جز سکوت نمیشنوی
فردا بهت میگه ازت متنفرم !
اینه تعهد انسان اگه کیس بهتری پیدا کنن تمام اون چیزی باهات داشتن رو خورد میکنن براشون مهم نی که شاید قلب تو هم میونه اون خرابه ها شکسته شده باشه !
YOU ARE READING
𝑰 𝒕𝒉𝒐𝒖𝒈𝒉𝒕 𝒕𝒉𝒂𝒕
Randomدارم سعی میکنم که فراموشت کنم ولی همزمان هنوزم منتظرم که بیای...🥀❤️🩹
