عملیات پیدا کردن خرگوش گمشده | Part 35🍦☕

375 105 27
                                    

"ضمن عذرخواهی نسبت به.."

"یه لحظه وایسا من جا موندم"

پسر موطلایی در حالی که به در کلاس تکیه داده بود و از روی برگه تو یه دستش برای همکلاسی هاش میخوند مکث کرد..

"اتفاق چند روز پیش و تعهد برای "

یکی از پسرای وسط کلاس سرجاش چرخید

"کی خودکار اضافه داره؟"

"عدم تکرار آن"

لوهان سعی کرد بدون اینکه اعصابش بیشتر از این بهم بریزه جمله ها رو بگه..چون فاک واقعا تعهد گرفتن از چندتا دانش آموز دبیرستانی چه فایده و تضمینی داشت برای اینکه به قول معلم ریاضیشون گه خوری نکنن..کیم تهیونگ..همه اینا به خاطر این بود که اون گفته بود باید اون تعهدنامه رو همه بنویسن و امضا کنن و این وسط لوهان بیچاره بود که باید صحنه رو به روش رو هضم میکرد،صحنه یه مشت دانش آموز دوازدهمی که عینه یه مشت کلاس دومی املا مینوشتن

"بچه ها یه غلط گیر میدین؟"

لوهان نفس راحتی کشید و تیکه آخر رو گفت

"لطفا پایین صفحه را امضا فرمایید"

"امضا با کدوم ز نوشته میشه؟"

دقیقا سه ثانیه از نفس راحت لوهان نگذشت که یکی از بچه ها پرسید و خب جوابش نگاه خصمانه پسر دم در شد

"با ض بیا برو تو کون من..توله سگ مگه تو چند ماهه دیگه قرار نیست امتحان ورودی به دانشگاه رو بدی..بلد نیستی هنوز امضا چطور نوشته میشه؟"

یکی از دخترای ردیف جلو اخم کرد
"لوهان چرا عینه معلما داد میزنی؟"

لوهان که انگار یهویی آروم تر شده بود با لهجه باکلاسی گفت و شروع به جمع کردن تعهدنامه ها شد

"چون قراره معلم بشم..باید یه کانسپتی ازش داشته باشم.."

"کانسپت دیگه چیه؟"

"کیر بابای من .."

لوهان پوکرفیس جواب داد و از کلاس خارج شد بعد همونطور که آروم راه میرفت گوشیش رو از جیب شلوار مدرسش خارج میکرد برنامه کلاسی کل کلاسا رو تو ذهنش مرور کرد و بعد شروع به پیام دادن به میونگ کرد

[11:30] کیم تهیونگ در چه حاله؟ : You

[11:32] مثل همیشه ست اما عجیب تر شده و نمیتونه کلاسو کنترل کنه : Miyoung

لوهان لبخند کجی زد،معلوم بود که حالش نبایدم خوب میبود,چند لحظه بعد لوهان رو به روی کلاسی بود که همهمه توش جوری بود که انگار نه انگار معلمی سر کلاس بود و لوهان با وجود اینکه از دیدن همچین صحنه هایی نیشش باز میشد،اما الان باید تاکتیک دیگه‌ای رو به کار میبرد..آروم در زد که البته تقریبا بی‌فایده بود و فقط تونست نگاه تهیونگ رو ببینه که از یه نقطه نامعلوم کنده شد و اومد سمت خودش

Coffee & Cream [Vkook|Hunhan]Where stories live. Discover now