┨Chapter 15├ Amaryllis

1.2K 279 175
                                    

سخن نویسنده:

سلام خوشگلا.
پارت جدید سورپرایز این هفته امونه و هر زمان که بشه جفت فیکامو در هفته براتون تو چنل میزارم.
چند نکته:

اولش در مورد ژانر ددی کینکِ چانبک: عزیزای دل یادتونه که قبلا چانیول ۷ تا قانون گذاشته بود؟ طبق اون ۷ تا قانون بکهیون همه جوره متعلق به چانیوله، و مسئله مهمی که همتون در رابطه با چانبک و یا شخص چان میگین (رابطه بینشون یه جوریه!، چانیول دو قطبیه؟، اصلا واقعا بکهیونو دوست داره یا اینکه بهم دروغ میبافه؟، بهش اعتماد ندارم!)
-هیچکدوم!

فقط طبق قانونی که خودم برای ددی کینک بودن داستان گذاشتم زمانی که کاراکترا همدیگه رو ددی یا بیبی صدا کنن همه چیز تغییر میکنه و روابط بینشون جدی و سک.سی میشه و در حالت عادی همون چانیولِ مهربونه که حامی بکِ. تنها تفاوتش همینه که مدام تو مکالمات محاوره ایشون همدیگه رو ددی و بیبی صدا نمیکنن و این برای کایسو متفاوته به دلیل سرکش بودن کیونگسو.

و دوم:
قبول دارین که هیچ انسانی کامل نیست؟ پس توقع نداشته باشین کاراکتر ها همه جوره کامل و دقیق برن جلو، اگه اینطور باشه داستان از مرزه واقع گرانه اش فاصله میگیره. پس اجازه بدین پسرا با اشتباهاتشون چیزی که میخوان رو داشته باشن نه با طرح و نقشه قبلی که تو زندگی ما هیچ جایی نداره. به چانبک و حتی کایسو اعتماد کنین.

بابت پر حرفیم عذر میخوام ولی تو این ۱۴ پارتی که اپ شد من این حرف ها رو زیاد شنیدم و مجبور شدم براتون توضیح بدم.

دلتون به گرمی خورشید، به سرخی سیب، به عطر دشت یاسمن.
سلامت باشین♡
#Respina

_______________________

کنار کیونگسو ایستاد و به چهره کلافه سهون نگاه کرد.
کیونگ زیر چشمی سر تا پاشو دید زد و دستاشو تو بغلش گرفت.
کای کمی این پا و اون پا کرد و بالاخره در مقابل پسر کوتاه و وقیح مقابلش تسلیم شد.

به چشمای سهون خیره شد و با اکراه لب زد:
-اینی که جلوت ایستاده توله منه...از اولش اشتباه از تو بود که پای اون پسره...چی بود اسمش؟

سهون با چونه کج جواب داد:
-ووبین
-اها ووبین...اشتباه کردی پاشو وسط رابطمون باز کردی...من با کیونگسو مدتیه قرار میزارم، بهتره بیخیالش شه.

کیونگ لپهاشو باد کرد و با شکل گرفتن یه لبخند مضحک، بازدمش با فشار رها شد.
سهون یه نیشخند کوچیک کنار لبش نشوند.
-از داشتن توله ات لذت ببر.
نگاهشو سمت کیونگ چرخوند.
-مطمئن باشم؟

‌کیونگ با ابروهای بالا پریده به کای نگاه کرد و مرد متوجه شد کاری که قبلا حرفشو زده رو باید انجام بده.

بزاقش رو ناشیانه بلعید و با صورتی که داد میزد تا چه حدی از این کار بیزاره کیونگ رو سمت خودش چرخوند.
چشماشو با حال زاری محکم بست و سمت کیونگ خم شد.

" Amaryllis "[Complete]Where stories live. Discover now