┨Chapter 21├ Amaryllis

1.3K 267 191
                                    

با لبخند دوستش رو بدرقه کرد و بی تعادل رو صندلی نشست.
کای با نگرانی کنارش رفت و به صورتش خیره شد.
-حالت خوب نیست؟
کیونگ لب پایینش رو تو دهنش برد.
-میشه یه کم بخوابم؟
کای با عجله سر تکون داد و دستش رو گرفت و سمت راهپله هدایتش کرد.

-میتونی یا بغلت کنم؟
پسر از توجه کای لبخند محوی زد.
-میتونم.
همونطور که کای دستشو نگهداشته بود از پله ها بالا رفت.

جونگین در رو باز کرد و با صدای بلندی که به گوش مادربزرگش برسه لب زد:
-مامان بزرگ میشه امروز شما تو مغازه باشین؟ کیونگ یه کم حالش خوب نیست میخوام مراقبش باشم.

کیونگسو قبل از اینکه مادر بزرگ از اتاقش بیرون بیاد با عجله سمت اتاق خواب رفت و درو بست.
-حالش خیلی بده؟
جونگین با محبت پیشونی پیر زن رو بوسید.
-بدنش ضعیف شده اگه میشه یه کم پایین تو مغازه بمون.

زن بدون مخالفت سر تکون داد.
-مراقبش باش.
کای لبخند تشکر آمیزی به لب نشوند و سمت اتاقش رفت.
در رو به آرومی بست و به پسری که رو تخت دراز کشیده بود خیره شد.
-نباید صبح باهام می اومدی...بهت گفتم که باید استراحت کنی.
-مهم نیست.

جونگین کنارش روی تخت نشست و دستاشو نزدیک کمر کیونگ برد.
با خونسردی دکمه و زیپش رو باز کرد و شورتک تنگش رو از پاهاش بیرون کشید. به رون های رنگ گرفته اش لبخند زد و بی صدا باکسرش رو هم از پاهاش خارج کرد. کیونگ مثل همیشه هیچ مخالفتی نکرد و تنها به حرکات مرد چشم دوخت.
انگشتای کای روی پوست حساس شده رونش کشیده شد و بین پاهاشو از هم فاصله داد.

کیونگ پاهاشو از زانو خم کرد و کای بینشون قرار گرفت.
به ورودیش نگاه خجلی انداخت و لبهاشو رو هم فشرد.
زخم و متورم شده بود میتونست حتی با دیدنش هم حس که تا چه حدی میسوزه و نشستن رو برای کیونگ دشوار میکنه.
نگاهشو بالا کشوند و به چشمای درشت و شفاف پسر خیره شد.

-من...خیلی متاسفم، نمیخواستم اینطور بهت درد بدم؛ اما زمان زیادی از آخرین رابطه ام گذشته بود و تحملش برام سخت بود.
کیونگ پلک کوتاهی زد.
-عیبی نداره، خوب میشم.
جونگین نگاهشو از زخم پایین تنه پسر گرفت و سرشو با شرم خم کرد.
کیونگ کمی خودش رو جلو کشوند و دستشو زیر چونه مرد برد و به آرومی سرشو بالا آورد و با لبخند به چشماش زل زد.

-من خودم ازت خواستم باهام سکس کنی، خودم خواستم محکم بهم ضربه بزنی...لذت بردم، با تمام وجودم از با تو بودن لذت بردم. نمیخوام فکر کنی که اذیت شدم.
جونگین نفس عمیقی کشید و سرشو جلو برد و گونه نرم کیونگ رو بوسه لطیفی زد.
-دراز بکش برات پماد میمالم.
کیونگ بی مخالفت دمر دراز کشید.

جونگین بعد از پیدا کردن پماد، روی تخت برگشت. نوک انگشتاشو به پماد آغشته کرد و روی ورودی و زخم اطرافش مالوند.
کیونگ هیس کوتاهی کشید و علاوه بر دستای کای که شکاف باسنش رو بیشتر از هم فاصله داده بودن پاهاشو باز کرد تا دسترسی کای راحت تر باشه.
پماد رو کنار گذاشت و یه برگ دستمال از روی دراور گرفت و انگشتاشو پاک کرد.
-تموم شد.

" Amaryllis "[Complete]Where stories live. Discover now