Here come the saviors

2K 330 140
                                    

بخونين پليز:

* پاپ: به معناي توله گرگ يا كلا گرگي كه هنوز بالغ نشده.

* قبلا گفتم قبل اينكه يك نفر بالغ بشه( بعد اولين هيت يا رات) بويي از خودش نداره و رايحه ي ديگران رو هم نميتونه بفهمه( به غير از تشخيص جنس و حسي كه فورمون ها القا ميكنند) اما اون فرد بالغ نشده ميتونه بازهم رايحه ي اصلي اعضاي خانواده اش رو از اول حس كنه.اوكي؟


++++++

- جيمين انقدر پاتو نكوب. كف ماشينو ساييدي.

ميتش كه در صندلي كنار راننده نشسته بود، سرش رو برگردوند و چشم غره اي بهش رفت؛
البته يونگي نميتونست ببينش از اونجايي كه به جاده ي خلوت روبه روش خيره بود اما باز هم برق اون چشم هاي سبز عصبي رو سرش احساس ميكرد.

+ نميتونم يونگي. ميفهمي؟! نميتونم!-

سپس دو كف دستش رو روي چشم هاش فشار داد؛ كاري كه وقتي كلافه ميشد انجام ميداد و به طور ناخوداگاه باعث ميشد لبخندي از با نمكيش روي لب هاي آلفا به وجود بياد.

+ باورم نميشه مراسم نامزديه داداش كوچولومو از دست دادم! به مامان گفته بودم ميام!- تو به چي ميخندي؟ چيش خنده داره؟!

لحن امگاش انقدر ترسناك بود كه يونگي ناخودآگاه آب گلوشو قورت داد اما بازهم اون لبخند لعنتي پاك نميشد.

- سخت نگير جيمين..فقط يه مهموني بوده، مهم عروسيه-

+ نه! مهم اينه كه من بايد كنارش ميبودم! بايد پيشش ميبوديم...نميدوني چقدر ناراحت بود بار آخر كه ديدمش، همش گريه ميكرد و م-من هيچ كاري نميتونستم بكنم..حتي يه خدافظي درستم ازش نكردم!- آخ خدا چرا بايد همه چي انقدر يهويي ميشد؟!

آلفا آهي بيرون داد.

معلومه كه ميدونست.

معلومه كه ميدونست بودنش اونجا چقدر مهمه، چون سوكجين براش مهم بود.

حتي از قبل اينكه با جيمين ازدواج كنه؛ يونگي اون امگاي كوچولو رو مانند داداش كوچكتر خودش ميديد، خيلي كوچكتر.
در واقع بار اول كه ديده بودش، فقط يك نوزاد بود؛
يك نوزاد كه تو بغل داداش دوازده ساله اش بود و داشت يك پستونك رو مك ميزد و هنوز هم كه آلفا بزرگ شدنش رو ميديد بازهم اون تصوير به ذهنش ميومد.

يونگي فكر نميكرد هيچ وقت بتونه به سوكجين به چشم چيز ديگه اي جز يك پاپ كه احتياج به محافظت و محبت داره نگاه كنه.

و مسلما اين قضيه براي ميتش هم صدق ميكرد.

- ميدونم جيمين...ميدونم الان نگرانشي..دلتنگشي..اما نبايد خودتو بخاطر مسائلي كه پيش اومده سرزنش كني، اونا خارج از كنترل تو بودن..مطمئنم جين خودش ميدونه كه تو چقدر به فكرشي و تازشم-

Unwanted Husband/kookjinWhere stories live. Discover now