Baby Forgive Me

878 219 74
                                    


- صبحونتو خوردی؟!

سوکجین گوشه ی لبشو به سرعت پاک کرد و روشو اونور گرفت.

نه، هنوزم قرار نبود با آلفا صحبت کنه؛ مهم نبود چقدر صداش نرم و مهربان بود، یا امگاش چقدر زوزه میکشید برای بودن در آغوشش.

و اگه دستاشو روی سینش محکم تر گرفت بخاطر تپش کوبنده قلبش به سینش- خب کسی قرار نبود بدونه جز خودش‌.

جونگکوک سینی رو از روی پاش برداشت و روی میز کنار تخت گذاشت.

- میرم برات وانو آماده کنم باشه؟

منتظر جواب ازش نشد و به حمام داخل اتاق رفت.

وقتی بیرون اومد، مستقیم به سمتش قدم برداشت و قبل اینکه سوکجین بتونه واکنشی نشون بده، با یک دست روی کمرش و یکی زیر زانوهاش بلندش کرد.

اعتراض روی نوک زبونش بود، اما فکر اینکه بهرحال خودش با این دردی که داشت نمیتونست راه بره، باعث شد توی بغلش آروم بمونه؛
البته همچنان دست به سینه و با صورتی که اونور گرفته بود.

شاید اجازه داده بود که آلفا بغلش کنه اما باید یادمش میموند که هنوزم باهاش قهره.

وقتی به داخل حموم رسیدن، جونگکوک اونو آروم- خیلی آروم روی در بسته توالت قرار داد.

- دستاتو بگیر بالا.

سوکجین انجامش داد، و لحظه ای بعد لباسش از تنش در آورده شد.

نگاهی به بدنش انداخت که مارک های بنفش و صورتی به شکل رد دندون یا انگشت یا اشکال دایره ای خودنمایی میکردن؛ اما فقط خودش نبود که خیره ی اونها شده بود.
زیر نگاه سنگین آلفا، از گردن تا صورتش گرم شدن و بدتر اینکه حتی سینش هم داشت صورتی میشد.

نباید خجالت میکشید. این بار اول نبود که آلفا داشت لخت میدیدش-

|| و قرارم نیست بار آخر باشه

بالاخره بعد از چند لحظه، جونگکوک انگار خلسش بیرون اومد و شنید که صداشو صاف کرد، سپس خم شد و شلوارشو در آورد.
سوکجین بلافاصله دو دستش رو جلوی پایین تنش گرفت- که خب- احمقانه بود.
و حتی پسر بزرگتر هم خنده ی کوتاه و آرومی کرد اما چیزی نگفت.
سپس دوباره بلندش کرد و دوباره خیلی آروم و با دقت داخل وان قرارش داد.

بلافاصله با احاطه شدن توسط آب گرم نفسی بیرون داد.
حسش برای ماهیچه های گرفتش، مخصوصا کمرش و- اون جای دیگه- زیادی خوب بود.

جونگکوک دستاشو داخل موهاش برد.
حرکت های نوازش وارش شد باعث شد پلکاش کم کم سنگین بشه.

و لمسش ترکش نکرد تا موقعی که به خواب رفت.

**

بقیه ی روز مثل همیشه گذشت.

با فرق اینکه سوکجین باهاش صحبت نمیکرد و نگاهش نمیکرد- لاقل نه فعلا.

Unwanted Husband/kookjinWhere stories live. Discover now