❷❻🐺🅖𝖺𝗆𝖾 𝗇𝗂𝗀𝗁𝗍 •●2●•

2.6K 686 247
                                    

باری تخته ای بعدی راجع به بالا رفتن از یه کوه بزرگ بود،‌ و باید از تاس استفاده میکردن.
این بازی از قبلیه باحال تر بود(ولی با اینحال هیونگهاش یکهو جدی شده بودن.) و سهون موفق شد دوم بشه! این دفعه کای کسی بود که باخت و بلند شد تا شلوار جینش رو دربیاره و سهون مطمئن بود یه برآمدگی غیرطبیعی بینشون دیده.

حالا میتونست رونهاش رو ببینه، برنزه و عضلانی، و پیش خودش فکر کرد دیدن رون پاهای لخت رو دوست داره.

چانیول هیونگ یکبار دیگه برد و برای یک لحظه به سهون نگاه کرد.

"هیونگ، من نه."

نالید و امیدوار بود هیونگش بهش رحم کنه چون نمیخواست اون وسیله ای بره توی باسنش. نه جلوی همه.

چانیول چند لحظه مکث کرد ولی به بکهیون اشاره کرد و اونم فورا تیشرتشو درآورد (هیونگ بدون تیشترت خیلی بهتر بود،دوست داشت بیشتر اونو بدون لباس ببینه) بعد چانیول بهش یه چیز استوانه ای بهش داد که برای سهون خیلی آشنا میزد، ولی مطمئن نبود چیه.

"هیونگ، برای یکبارهم که شده بیشتر از تایم طولش نده."

کای همینطور که توی گوشیش تایمر رو فعال میکرد گفت.

"شروع کن."

همینکه بکهیون اون چیزو گذاشت توی دهنش، سهون فهمید شبیه چیه.

کیر!

ولی یدونه مصنوعیش. و حالا هم بکهیون همونطوری که الت سوهو هیونگ رو ساک زده بود، اون چیز پلاستیکی رو ساک میزد و سهون سرخ شد. خیلی بد سرخ شد.

هیونگش با حالت اغراق آمیزی ناله میکرد و ساک میزد، باعث میشد سهون از درون و زیر شکمش حسای عجیبی داشته باشه.
اون کیر مصنوعی به اندازه آلت آلفاها بزرگ نبود.(حداقل بزرگتر از اونایی که خودش دید نبود.)
و سهون نمیفهمید چطور میتونه انقدر عمیق وارد دهن بکهیون بشه.
چطوری توی دهنش جا میشد؟ دهنش اونقدرا هم بزرگ نبود.

بعد، هیونگش رفت روی میز (ظاهرا میز محکم تر از چیزی بود که به نظر میومد) و اون کیر بزرگ مصنوعی رو جلوی چانیول نگه داشت. سهون فکر کرد اونم قراره لیسش بزنه ولی مثل قبل، یه مایعی روش ریخت.

بکهیون هیونگ موقع پخش کردن  ژل روی اون کیر مصنوعی، یه نمایش حسابی راه انداخت.
بعد چرخید و چهاردست و پا روی میز قرار گرفت، باکسرش رو از پشت پایین کشید ، اونقدری که بتونه اون چیز پلاستیکی رو وارد خودش بکنه و در همون حال بلند ناله میکرد.

وقتی کامل واردش شد، سهون نفسش رو با صدا بیرون داد و اون موقع بود که متوجه شد مدت زیادیه نفسش رو حبس کرده
بکهیون کم کم شروع کرد به حرکت دادن اون چیزِ پلاستیکی. از سوراخ تنگ باسنش وارد و خارج میشد.

این خیلی عجیب بود.چرا داشت اینکارو انجام میداد؟ و چرا جوری رفتار میکرد که انگار داره ازش لذت میبره؟ یه جوری که انگار بهش عادت داره؟
سهون وقتی رو که کیونگسو هیونگ خودش رو روی آلت سخت شده بکهیون به فاک میداد رو یادش اومد و سرخ شد.

 🐺ᴘᴀᴄᴋ ᴏғ 𝗔𝗟𝗣𝗛𝗔𝗦🐺Where stories live. Discover now