p8

737 116 0
                                    

((سلول شکنجه ))

بی توجه به فریادهای مرد اغشته به خون مقابلش  ،سیگارش  را روشن و با سگ پایین پایش بازی میکرد

+چرا خودت نمیکشیش؟

_من دستمو به خون هیچ ادمی الوده نميکنم!

+چرت نگو! اولین ادمی که کشتی،اون دختره......

_من هیچ دختری رو نکشتم،من برای زنها احترام قائلم
همونطور  برای مردهای خوشگل!

+پس کی اونو کشت؟

_چمیدونم، یه قاتل یه شیطان....

+اگر شیطان پا به زمین میذاشت قطعا اون توبودی اقای پارک!

_ دهنتو ببند جئون جونگکوک! بزار از این صحنه لذت ببرم.

با اشتیاق و چشمانی خمار که برق میزد چشم دوخته بود به شکنجه مرد مقابلش و دود سیگارش اتاق را بیشتر غیر قابل تنفس کرده بود.

TOKYO.Where stories live. Discover now