استایلست جدید!

2.2K 145 26
                                    

از حموم بیرون‌ اومدمو طبق عادت همیشگیم سمت گوشیم که رو عسلی کنار تخت بود رفتم و برداشتمش تا چک کنم نوتیفی جدیدی دریافت کردم یا نه

با دیدن دوتا پیام از اشلی دوست قدیمی مامانم ابرویی بالا انداختمو پیامو باز کردم

سلام لیسا عزیزم از مامانت شنیدم اومدی کره درسته؟

بعد از خوندن پیام اولش پیام دومو باز کردم

بهم زنگ بزن!

با خوندن پیام دومی متفکر ابروهامو جمع کردم یعنی چکار داره باهام که اینطور تاکید وار گفته بهم زنگ بزن؟

گوشیو پرت کردم رو تختو خودمم لبه تخت نشستم با حوله کوچک تو سرم موهامو خشک کردمو بعد از تموم کردن کارم حوله رو یه طرف تخت پرت کردم

رو تخت دراز کشیدمو به سقف زل زدم تا چیوقت باید اینجا با رزی بمونم؟ باید یه فکری بحال روزم بکنم...

اهی کشیدمو چشامو برای یه خواب زیبا بستم که قبل از شروعش ختم شد! با صدای زنگ گوشیم چشامو باز کردمو گوشیو از رو عسلی برداشتم به اسم رو صحفش نگاهی انداختمو کلافه پوفی کشیدم

-الو لیسا؟

لبخند زورکی زدم که اگه حتی ذره هم شده تغییر تو لحن صدام بیاره تا نفهمه بزور باهاش حرف میزنم

+اوه خاله اشلی سلام!

صدای خنده های بلندو رومخش از اونور گوشی بلند شد و میون خندهاش گفت

-عاح دختر بهت گفتم بهم نگو خاله انقدرام پیر نشدم!

+کی گفته هر کی خاله باشه پیره؟

با لحن سوالی و طعنه آمیزی پرسیدم که تک سرفه یی کردو ادامه داد

-مامانت گفت اومدی کره تقریبا نزدیک دوماهه و من حتی خبر ندارم؟

دستی به موهام کشیدمو لپامو باد کردم

+عاح...ببخشید سرم شلوغ بود

-عااا یعنی برا خودت کار پیدا کردی درسته؟

لحنش یکم اروم و تاسف وار بنظر اومد ابرویی بالا انداختمو گفتم

+چرا؟ چیزی شده؟

-من بهت یه کاری خوب پیدا کرده بودم ها

با شنیدن حرفش از جام پریدمو نشستم تند تند پرسیدم

+ها؟ کجا؟ کی؟ چجور کاری؟ با معاش چند ماهم میتونم یه خونه اجاره کنم؟

دوباره خندهای اعصاب خرد کنش به گوشم رسید

-عاح لیسا ارومتر دختر!

یکم دیگم به خندهاش ادامه داد که باعث شد ازینور گوشی چشمامو بچرخونم

دوباره تک سرفه یی کردو گفت

-خب با معاش یک ماهت!

چشمام با شنیدن صداش به اخرین حد ممکنش گرد شد
با صدای بلندی داد زدم

𝐒𝐞𝐱𝐲 𝐇𝐨𝐧𝐞𝐲||𝐉𝐞𝐧𝐥𝐢𝐬𝐚||Donde viven las historias. Descúbrelo ahora