جنی کیم

1.3K 103 38
                                    

"لیسا"

-لیسا لباسام آمادن؟

با شنیدن صداش سریع سمتش برگشتم که تازه وارد اطاق شده بودو سمت میزش رفت

همونطور که لباسو از رو جا لباسی برمیداشتم گفتم

+اره تقریبا

و سمتش قدم برداشتم با یهویی برگشتنش سمتم قدم اخری رو که جلو گذاشته بودم عقب رفتمو ایستادم

نگاهی گذرایی به لباس انداختو از دستم گرفتش

-پس قرمزو انتخاب کردی

خاستم چیزی بگم ولی سریعتر از من از کنارم رد شدو سمت حموم رفت

بعد از شنیدن صدای اب کلافه نفسمو بیرون دادمو دستی تو موهام کشیدم

رو مبل پشت سرم نشستمو سعی کردم ذهنمو که این هفته اخر خیلی آشفته شده بودو اروم کنم

یک هفته گذشته بود...ازون روز!

بعد ازون روز و بعد از اون سکس یهوییمون بدون هیچ حرفی ازون رستوران بیرون زده بودمو روز بعدشم سرکار نیومدم

ولی وقتی دوروز بعد اومدم انتظار چیزیو که نداشتم دیدم
جنی بطور غیر منتظره یی عادی شده بود...خیلی عادی
اون حتی مثل اوایل باهام تند نمیرفتو تو هر چیزی بهم گیر نمیداد

حتی باهام چندباری حرف زدو از کارا و خستگیاش و کنسرتاش گفت

این برای من جالب بود
این روی جنی برام عجیب بود...خیلی

من تموم این یک هفته رو به اون روز فکر کردم ولی بازم نتیجش هیچ بود!

دلیلی حرفا و بد بیبینش دلیل یهویی بوسیده شدنم...دلیل هیچکدومشونو نمیفهمم
ولی شاید اون دلیلی پیش خودش داره؟

مشکل اصلی این بود که من حتی دلیل کار احمقانه خودمم نمیفهمم...
قطعا دلیل کارم فقط تحریک شدنم نبود مگه کی با یه بوسه تحریک میشه؟

یه چیزی برام مبهم بود و همین باعث بهم ریختگیم میشد

با صدای قطع شدن اب از افکارم خارج شدمو از جام بلند شدم که با باز شدن در حموم چشمم بهش افتاد

میتونستم تند شدم ضربان قلبمو حس کنم صدای قلبم...
نکنه حتی اونم بشنوه؟

نفسم تو سینم حبس شده بود و نمیتونستم نگاهمو ازش بگیرم

اون لباس قرمز که بلندیش تا روناش میرسیدو شونهای لختشو به نمایش میذاشت خیلی جذابترش کرده بود

با حوله کوچیکی داشت موهای مشکیشو که ازشون قطرهای اب میچکیدو خشک میکرد

اب دهنمو نامحسوس قورت دادمو سعی کردم بیشتر ازین ضایع بازی درنیارم

نگاهمو ازش گرفتمو سمت جالباسی رفتم و خودمو مصروف لباسا نشون دادم

-لیسا

𝐒𝐞𝐱𝐲 𝐇𝐨𝐧𝐞𝐲||𝐉𝐞𝐧𝐥𝐢𝐬𝐚||Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang