دوست جیسو!

2.7K 189 13
                                    

از حموم بیرون اومدمو سمت کمد لباسام رفتم یه تیشرت سفید گشاد و یه شلوارک آبی برداشتمو‌ بعد از پوشیدنشون همونطور‌ که با حوله کوچکم موهامو خشک میکردم از اطاقم بیرون شدم اهنگ جدید کره یی که تازه یکمشو یاد گرفته بودم با خودم زمزمه میکردم

وقتی توهال رسیدم رزیو ندیدم ابرویی بالا انداختمو سمت اشپزخونه رفتم اصلا بدرک که تا نصف روز خوابه!

در یخچالو باز کردم ولی چیزی که موردعلاقم باشه رو پیدا نکردم واسه همین با کلافگی دوباره درشو بستمو فقط یه لیوان اب میوه برا خودم ازونی که شب قبل درست کرده بودم ریختم قلپی ازش نوشیدم که متوجه یه صدایی شدم یکمی دقت کردم که فهمیدم صدای موسیقی هستش

نتونستم اهنگو تشخیص بدم ولی میشه گفت اهنگ یه دختر کره یی بود؟

دقت بیشتر بخرج دادم تا بتونم منبع صدا رو پیدا کنم که بعد یکم تلاش فهمیدم صدا از اطاق رزی میاد ولی این وقت روز؟ با کنجکاوی از اشپزخونه بیرون اومدم و ساعت بزرگه رو دیوار هال نگاهی انداختم ودف؟ ساعت ۸ ونیم صبح داره اهنگ با این صدایی بلند گوش میده؟

یه قلب دیگه از اب میوم خوردمو‌ همونطور که گیلاس تو دستم بود سمت اطاق رزی که گوشه یی از خونه بود رفتم

وقتی بدر اطاقش رسیدم دستمو بالا بردم تا درو بازش کنم که دوباره یه صداهای شنیدم ولی وات د فاک این چی صداییه؟ صدایی ناله های دردناک یکیو که قطعا جز رزی کسی دیگه یی نمیتونست باشه رو شنیدم

صبحا مخم درست کار نمیکد واسه همین چشام گرد شده بودو نمیتونستم تشخیص بدم چیخبره؟ با اولین چیزی که به ذهنم اومد سریع دستمو رو دستیگره گذاشتمو درو باز کردم که ایکاش نمیکردم!

سریع درو بستمو پشت بدر با حرص چشامو بستمو دندونامو روهم ساییدم با اخرین‌ تن صدام داد زدم

+احمقققققققققق هورررررنییییییی

و با‌تموم‌شدن دادم با اعصبانیت سمت هال رفتمو اولین کاری که کردم داخل شدن به اشپزخونه بود نگاهی به گیلاس تویی دستم انداختم حتی الان اون مایع لذیذم دیدنش باعث حالت تهوعم میشد پس گذاشتمش رو اپن اشپزخونه!

واقعا صبحم با یه دوش ۱۵ دقیقه یی گرم و هوایی افتابی خیلی خوب اغاز شده بود ولی فکر کنم تا تو خونه این‌ احمقم قرار نیست روزی خوبی رو اغاز کنم

از اشپزخونه بیرون اومدم تو هال خودمو رو مبل انداختم به پشتی مبل تکیه دادمو چشامو بستم
چند دقیقه بعد دستایی سردیو که داشتن شقیقهامو مالش میدادن احساس کردم حس خوبی داشت پس لبخندی زدمو خاستم تو جام جابجا بشم که با بیاد اوردن چیزی سریع چشامو تا اخرین حدش باز کردمو از جام بلند شدم


-صبح زیبات بخیر خشکلم

با دیدن لبخند گوش تا گوش رزی اعصابم بیشتر خورد شدو با اعصبانیت رو بهش گفتم

𝐒𝐞𝐱𝐲 𝐇𝐨𝐧𝐞𝐲||𝐉𝐞𝐧𝐥𝐢𝐬𝐚||Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang