[°~16~°]

39 13 0
                                    


" دخترکی با چشمان معصوم "





_ جی یون ندو عزیزم میخوری زمین...

صدای خنده ذوق زده دختر پنج ساله که با سرهمی گلبهی و موهای فرش بین رهگذرهای جلوی شیرینی فروشی می دویید به گوش مرد جوون رسید.

دختربچه بدون اینکه به صدای نگران پدرش توجهی بکنه وارد شیرینی فروشی شد.
خواست بره سمت ویترین که جثه کوچیکش به تنه کسی برخورد کرد و باعث شد روی زمین بیافته.

_اخ

پسرجوون با شنیدن صدای نازکی روشو برگردوند و با دیدن اون دختر بچه شیرین لبخندی زد و روی زانوهاش نشست.

_اوه ببخشید ...مقصر من بودم عزیزم که بدون اینکه فک کنم شاید یه خانم کوچولو کنارمه بهش تنه زدم.

جی یون که به خاطر درد دستش چشماش اشکی شده بود ، با دیدن صورت زیبای پسر مقابلش پلکی زد و یه دسته موی فر جلوی صورتشو کنار زد.

_ چون مودبی و عذر خواهی کردی می بخشمت اصلا هم به خاطر این نیست صورتت قشنگه. البته که باید جبران کنی...بابام گفته اگه کسی اشتباهی کنه باید پاش وایسته و تمام تلاششو برای جبرانش بکنه‌.

کیونگسو از شیرین زبونی دختر بچه مقابلش دلش بهم پیچید و لبخندش کشیده تر شد.

_ هر چی شما بگین خانم کوچولو برای جبران چطوره که اون کیک شکلاتی که پشت ویترین دست چپه رو بدم امتحانش کنی ؟! هوم چی می گی؟!

جی یون با دو قدم خودشو به ویترین رسوند و با ذوق سرشو به نشونه تایید تکون داد. کیونگسو از پشت سر به موهای فر جی یون که با یه پاپیون صورتی رنگ جمع شده بود نگاه می کرد و در دل به خانواده اون دختر بابت داشتن این چنین موهبتی غبطه خورد.

_ همینو میخوام ...همینو بده اوپا.
کیونگسو خواست جواب دخترک رو بده که با شنیدن صدای بمی خشکش زد.

_ جی یون ...جی یون مگه نگفتم صبر کن منم بیام؟!

_بابایی بیا ببین چه کیک خوش رنگیه ...اوپا میخواد ازش بهم بده بچشم.
جونگین با دیدن صورت ذوق زده دخترکش خنده ملایمی کرد.

_ توهم که هیچ وقت از خوردن کیک شکلاتی سیر نمی شی... مامانت اگه بفهمه اوردمت اینجا امشبو باید تو کوچه بخوابیم.

کیونگسو زانوی دردناکشو که به خاطر نشستن روی زمین خاکی شده بود با دستش تکوند و بلند شد. بدون اینکه به پشت سرش نگاه کنه به سمت پشت کانتر حرکت کرد.

جونگین که متوجه پسر جوونی شده بود که پشتش بهش بود صداشو صاف کرد.

_ ببخشید دختر من یکم شکموعه اگه با پرحرفیاش سرتو درد اورد معذرت می خوام.
جی یون با اعتراض گفت: بابایی!!!

"داستان های کوتاه"Where stories live. Discover now