زین تک ضربه ای به در زد اما جوابی نشنید نفسش رو با صدا بیرون داد و در و باز کرد . لیام مثل روزای قبل توی تخت مارگو میون بالش ها غرق شده بود
روانداز از بدنش کنار رفته بود و طبق معمول همیشه بالاتنه ی لختش به پشت روی تخت بود
زین لبخندی به استایل خوابیدن لیام زد و پرده ها رو اروم کنار کشید کنار تخت ایستاد و لبخندش پر رنگ تر شد
صداش رو بالا برد و داد زد
-لیام پین بلند شووووو ظهره
لیام با تمام سرعت بلند شد و نشست
زین با دیدن چهره ی جمع شده ی لیام و چشمای تا اخر باز شده ش بلند زیر خنده زد
لیام یکم به حالت زین نگاه کرد و متوجه قصد زین شد
-باورم نمیشه ! فاک ... سرم ... ترسیدم . تو چرا اینطوری ای اخه روانی
زین خنده شو کم رنگ کرد و شونه ای بالا انداخت و گفت
-فکرشم نکن که وقتی من میرم دانشگاه و اینموقع صبح به سخرانی اون استاد های یکی در میون عقب مونده گوش میدم تو رو این تخت خواب باشی اونم فقط چون صدای خوبی داری!
زمینو نگاه کرد و دنبال تی شرت لیام گشت اما چیزی پیدا نکرد
ادامه داد -اونم تازه خودت براش حتی زحمتم نکشیدی خدادادیه ، لباست کو ؟
-کیف توی کمد ، اولا که تو میخوای مهندس شی من باید زجرکش بشم ؟! دوما که من براش زحمت ...
-آره آره میدونم خیلی ام کشیدی ولی تو بحث که کم نمیتونم بیارم لیام واقع بین باش! بیا
گوشی زین زنگ زد زین نگاهی به اسکرین کرد و اخم کرد و جواب داد
-چی میخوای ؟تمومش کن گفتم که نه ، دست از تهدید کردن من بردار و فقط برو هر غلطی میگی رو انجام بده
گوشی رو قطع کرد لیام با تعجب نگاهی کرد و زین خودکار توضیح داد
-پسر دیروزی ای که باهاش دعوام شد ، تهدید میکنه میگه توسط پدرش که یکی از استاداس منو اخراج میکنه اگر پژه رو به اسم اون تحویل ندم
-چطور جرأت میکنه اون ؟!
-مهم نیست واقعا منتظرم ببینم چه غلطی میکنه تا خودم خفه ش کنم
لیام با اخم نگاه کرد و سری تکون داد
زین تی شرت مشکی با نوشته های قرمز رو که از کمد بیرون کشید سمت لیام پرت کرد
لیام بلند شد و تی شرت رو پوشید و همون حال جواب داد
-در هر صورت واقع بینی تو دوست داشتم !
-قابلی نداشت منم بلند شدنتو دوست داشتم چون دیروز متوجه شدم که باز خوابیدی
لیام به سمت سرویس اتاق رفت ومسواکش رو برداشت و دندوناشو مسواک کرد و با دهن کفی صحبت میکرد
![](https://img.wattpad.com/cover/102638538-288-k386752.jpg)
YOU ARE READING
Never Again [Ziam]
Fanfiction- when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه...