کابوس، رویا، زندگی

1.9K 359 683
                                    

اینقدر زود زود میام که دیگه به نظرم سلام لازم نیست😂
ولی شما به اوج هلیوم سلام کنید((:

اگر میتونید، دوست دارم این پارت رو با اهنگی که توی کاور هم گذاشتم بخونید. میتونید از همینجا پلیش کنید یا از یه جای دیگه.. هر طور راحتید
Power. Isak danielson
عجله هم نکنید، پارت همینجاست اگه میتونید اهنگش رو پیدا کنید((:

*****

Part 24

گردنش رو خم کرد و صورتش رو از درد توی هم کشید. به آرومی نالید

+گردنم گرفته

لیام بعد از تقریبا چند ساعت، سرش رو برگردوند و نگاهی بهش انداخت

-حتما بد خوابیدی.. برو یه دوش آب گرم بگیر

زین به آرومی سر تکون داد و از ماشین پیاده شد. نگاهی به خونه های سنگی و زمختی که تمام دهکده رو پر کرده بودن انداخت و لبخند کوچکی زد.

وقتی لیام هم پیاده شد به سمت صندوق عقب ماشین رفت و کمی از وسایل رو کمکش برداشت. لیام جلو تر از زین راه افتاد و به سمت خونه ای که از قبل رزرو شده بود رفت.

در رو باز کرد و مثل همیشه، کنار رفت تا اول زین داخل بشه. زین وارد خونه شد و اطرافش رو نگاه کرد. کف زمین گرم با سیستم گرمایشی گرم شده بود. فضای خونه قهوه ای رنگ و تیره بود.. دیوار ها و کف اما اثاثیه تقریبا روشن بودن. احتمالا این خونه برای همین تعطیلات زمستونی طراحی شده بود.. یا شاید هوای بایبری همیشه سرد بود که خونه باید اینطور گرما رو القا میکرد.

در یکی از اتاق ها باز و در یکی دیگه اشون بسته بود. به سمت در بسته رفت و بازش کرد. داخل رفت و از هوای سردی که توی صورتش خورد شکه شد

+اینجا چقدر سرده!

لیام که پشت سرش بود جواب داد

-احتمالا یادشون رفته سیستمش رو روشن کنن. برو توی اون اتاق.. من اینجارو یه کاری میکنم.

زین به سمتش برگشت و بهش نگاه کرد

+لازم نیست. من..

-برو زین

لیام حرفش رو قطع کرد و بی توجه بهش وسایلش رو توی اتاق گذاشت.
زین چند لحظه ای بهش خیره موند و بعد سر تکون داد

+باشه

به آرومی زمزمه کرد و سریع تر از برق از اتاق بیرون رفت. وارد اتاق کناری شد و کیفش رو تقریبا روی زمین پرت کرد. سرش رو به دیوار چسبوند و با لب های نیمه بازش به سقف اتاق خیره شد.. سعی میکرد از کاری که کرده پشیمون نشه.

بعد از چند لحظه روی زمین نشست و کیف وسایلش رو جلو تر کشید.. سریع حوله اش رو بیرون آورد و حواسش بود تا لباس هاش رو همراه با خودش به حمام ببره. قصد نداشت لحظه ای توی این خونه با بدن نیمه برهنه یا حوله سر کنه.

Helium(ziam)Where stories live. Discover now