در بسته

4.2K 578 26
                                    

جونگکوک با گریه سمت خانوم پارک دوید تا جلوی رفتنش رو بگیره اما دیر بود
خانوم پارک با اخمای در هم از در خارج شد و در رو پشت سرش بست
جونگکوک هاج و واج به در بسته خونش خیره موند و باز این جونگکوک بود که با اشکهاش و غمهاش تنها میموند
جونگکوکی که همه کره از حال بدش حرف میزدن
از چهره غمگین و  نگاه پر از دردش
جونگکوکی که باید تمام مدت جلوی دوربین و مردم لبخند میزد در حالی که توی خلوت و تنهاییش اشک ریختن تنها کاری بود که میتونست انجام بده

********************************************
سلام
من باز مریضم و زدم زیر قراری که داشتم باهاتون
قرار بود توی چند تا آپدیت پشت هم و طولانی تو دو سه روز فیکو تمومش کنم و فیک جدید بزارم
اما خب زندگی پر از سورپرایز و اتفاقات پیش بینی نشدست
خیلیاتون پرسیدین من چمه که همش مریضم 😅
راستش یه بیماری ندارم و چندتاست یکیش مشکل قلبیه! یکیش حملات عصبیه که بار آخر چند روز قبل بود و بیمارستان بستری بودم و خب چندتای دیگه که بماند برا خودم🤦🏻‍♀️
بعضیاتون کامنت میزارید و ناراحتید که جواب نمیدم راستش من اینستا جواب خیلی از سوالاتو میدم اینجا اونقدر نوتیفیکیشنا زیاده کامنتا میرن زیر و نمیبینمشون یا وقتی میبینم که چندین هفته ازش گذشته😑
من هر چند وقت یه بار کل کامنتا رو میخونم و کامنتاتون همیشه بهم انرژی میدن ممنونم ازتون🥺
راجع به فیکها باید بگم اگر نوشتم کوکمین یعنی کوکی تاپه اگر زدم جیکوک یعنی جیمین تاپه😅
اما این فیک دارم تلاش میکنم با وجود حال بدم توی این چند روز حتی با آپدیتهای کوتاه اینو تمومش کنم و برم سراغ بقیه فیکا و فیکای جدید🤩
دوستتون دارم لاولیا 🥰

Unwanted love Where stories live. Discover now