خرابش نکن

4.7K 675 13
                                    

وقتی خانوم پارک وارد اتاق پسرش شد اون رو مات زده به دیوار، روی تخت پیدا کرد، جیمین حسابی توی افکارش غرق بود و اصلا متوجه حضور مادرش نشده بود
خانوم پارک مجبور شد چند بار با صدای ملایمی پسرش رو صدا کنه تا اینکه بلخره موفق شد توجه جیمین رو به خودش جلب کنه
جیمین: اوما
خانوم پارک با چهره نگران و بغض کردش اسم پسرش رو صدا زد
خانوم پارک: جیمینا
جیمین چند ثانیه به چهره مادرش زل زد و وقتی خانوم پارک آغوشش رو برای اون باز کرد بدون فکر به آغوش مادرش پناه برد
درست مثل وقتی که پدرش رو توی بچگی از دست داد و تنها جای امن رو آغوش مادرش میدونست این بار هم خودش رو توی امن ترین جای دنیا حس کرد
خانوم پارک: اون بهت احتیاج داره
جیمین حرفی نزد حتی اشک نریخت فقط چشمهاش رو بست
خانوم پارک: اینو میدونی مگه نه؟ من و تو تنها کسایی هستیم که به عنوان خانواده داره، بخصوص تو! جیمینا میدونی اون دوستت داره مگه نه؟
خانوم پارک بی حرف منتظر جواب پسرش موند تا اینکه بعد از چند دقیقه صدای ناامید و شکسته جیمین بلند شد
جیمین: هر وقت بهم نیاز داشت کنارش نبودم مطمعنم اگر برم من رو پس میزنه
خانوم پارک خندید و دستش رو نوازش گونه روی موهای پسرش کشید
خانوم پارک: اینقدر ترسو نباش! جیمینی که من میشناسم میره اونجا و هر کاری میکنه تا بخشیده بشه
جیمین با صدای لرزون و پر از بغض گفت: اگر هیچ وقت منو نبخشه؟
خانوم پارک: تو یه راهی برای بخشیده شدنت پیدا میکنی و اون میبخشه
در هر حال عشق این شکلیه باید براش بجنگی وگرنه دیر میشه و تمام فرصت هات از بین میرن! مگر اینکه بخوای اونو کنار یکی دیگه ببینی
جیمین سریع خودش رو از بغل مادرش بیرون کشید و نگاه غمگین، نگران و وحشت زدش رو به مادرش دوخت
خانوم پارک با همون لبخند مهربونش گفت: تحملشو داری که اونو با یکی دیگه ببینی؟
جیمین شروع کرد به گریه و با صدای پر از غمش گفت: نه نمیتونم، واقعا نمیتونم اما میترسم، میترسم دیگه منو نخواد
خانوم پارک اشکهای پسرش رو پاک کرد
خانوم پارک: برو کنارش بمون، ازش دور نشو و بهش نشون بده بخاطر اون حاضری هر کاری بکنی، بهش نشون بده عاشقشی و بهش باور داری اونجوری باورت میکنه
جیمین سرش رو تکون داد
جیمین: من خیلی ترسوام اما این بار خرابش نمیکنم
خانوم پارک لبخند زد و جدی گفت: بهتره خرابش نکنی
جیمین لبخند زد و سرش رو چند بار تکون داد

Unwanted love Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang