Part 43

634 74 43
                                    


" و كجا بريم؟ " زين به چشماى ليام نگاه كرد و پرسيد.

" خونه تو. " ليام گفت و دست زين رو دنبال خودش كشيد.

قبل اينكه ازونجا خارج شن اد رو پيدا كردن و بهش تبريك گفتن ، عذرخواهى كردن كه مجبورن زودتر برن. ليام اجازه نداد زين با بقيه خدافظى كنه.

" حداقل بذار به كتى زنگ بزنم بگم با يكى برگرده ، اينطورى كه نميتونم ولش كنم. "

ليام سرشو تكون داد و بهش اجازه داد زنگ بزنه.

" سلام زيبا ، من و ليام يكار خيلى فورى برامون پيش اومد مجبوريم برگرديم. ميتونى خودت برگردى خونه؟ "

" آروممم باش ، كتى جيغ نزن.. بخدا خيلى كار مهميه.. " نگاهش به ليام افتاد كه لبخند ميزد.

" ميدونم ميدونم.. نه من قول ميدم نايل بلايى سرت نمياره.. به من اعتماد ندارى؟ "

" باشه..گوشيو بده نايل من خودم بهش ميگم "

" سلام نايل ، تو كه از خداته ولى ميتونى كتى رو برسونى خونه امشب؟ قسم ميخورم اذيتش كنى گردنتو خورد ميكنم ( ليام زيرلب گفت غلطا) فقط ميرسونيش خونه.. بهش شماره نميدى ، بيش از حد بهش زل نميزنى.. فهميدى؟ "

ليام گوشيو از زين گرفت و گفت " هر غلطى ميخواى بكن هوران ، خدافظ " و گوشى زينو گذاشت تو جيبش.

" بازم؟ "

ليام شونه هاشو بالا انداخت و سوار ماشين شدن.

ازينجا به بعد ميتونيد به آهنگ believer/imagine dragons گوش بديد. (كى واسه اسمات اهنگ ميگه آخه؟ من- )

ليام به محض وارد خونه شدن به سمت زين برگشت ، دستاشو زير باسن زين گذاشت و بلند كرد ، زين پاهاشو دور ليام حلقه كرد و سرشو بهش نزديك كرد. ليام درحاليكه جاى دستاشو ثابت ميكرد سرشو برد جلو و فاصله بين لباشونو از بين برد. درحاليكه اونو ميبوسيد به سمت اتاق رفت.

زينو رو تخت انداخت و كراوات خودشو باز كرد ، دكمه هاى پيرهنشو باز كرد و به سمت زمين رفت. دوباره لباشو به لباى زين كوبيد و پيرهن زين رو از تنش دراورد. دستاشو تو دستاى زين حلقه كرد و اونارو بالاى سرش برد. ازش جدا شد و پرسيد " مطمعنى؟ " زين سرشو محكم تكون داد.

زين درحاليكه هنوز ليامو ميبوسيد پيرهنشو كه دكمه هاش باز بودو دراورد و به بدن بى نقض ليام نگاه كرد. كى ميتونست با ديدن اين بدن به ددى بودن ليام فكر نكنه؟ ليام لباشو از لباى زين جدا كرد و رو گردنش گذاشت ، گردنش رو ميمكيد و لاو بايت ميذاشت. از فردا همه ميتونستن ببينن كه زين مالك صاحب داره. زين نفس نفس ميزد و عاجزانه از ليام ميخواست زودتر انجامش بده ولى انگار ليام اصلا عجله اى نداشت.

Forgive me sunshine [Completed]Where stories live. Discover now