𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐥𝐞𝐚𝐯𝐞 𝐦𝐞

18.6K 3K 1K
                                    

D'S POV :

( متن چک نشده میدونید که باید چیکار کنید :) )

جیمین با ناباوری چاقو و چنگالش رو کنار بشقابش رها کرد!...

توی نگاهش رنگ تعجب و ناباوری موج میزد...

+ ا... اما... تو...

* من شوگا ام جیمین منو فراموش کردی؟

جیمین نمیدونست میتونه به چیزی که گوش هاش شنیدن اعتماد کنه یا نه!...

+ شوگا ؟ اما تو...

شوگا لیسی به لب های قرمزش زد و نیشخند کمرنگش پر رنگ تر شد...

* مرده بودم؟

شوگا به ارومی زمزمه کرد و جیمین آب دهنش رو با شنیدن جمله پسر قورت داد..

* یادمه همیشه میگفتی هیچ غیر ممکنی برای لوسیفر وجود نداره... فراموش کردی جیم؟

جیمین با شنیدن اسم دوست قدیمی اش بیشتر گیج شد...

تهیونگ بار ها برای برگردوندن شوگا به زندگی تلاش کرده بود اما هر بار به یک طریقی شکست میخورد!

این باعث شده بود جیمین به این باور برسه که شوگا دیگه هیچ وقت به زندگی بر نمیگرده!

درسته شوگا عضو هفتم شاهزاده های جهنم بود...

جفت جی هوپ!

کسی که سال ها پیش کشته شده بود...

و جی هوپ بعد از کشته شدن جفتش به ارتش لوسیفر ملحق شد تا انتقام مرگ جفتش رو بگیره...

شوگا برادر دو قلوی یونگی بود...

اون ها هیچ تفاوت ظاهری نداشتند اما دو شخصیت کاملا متفاوت  داشتند...

و حالا شوگا با قلبی که به راحتی میتپید درست رو به روی جیمین نشسته بود و اون صورت بی نقصش جیمین رو به طرز عذاب اوری بیاد شخصی مینداخت!...

کسی که چند سالی میشد هیچ اثری ازش نبود...

کسی که بعد از اعتراف جیمین یکهو کاملا ناپدید شد...

جیمین نمیخواست قبول کنه اما با دیدن شوگا قلبش بدرد میومد و حس عجیبی روی قلبش سایه مینداخت...

حس میکرد نفس کشیدن براش سخت میشه...

دندون هاش به جون پوست لب اش افتاده بودند و متوجه نبود الان مدتیه که بدون پلک زدن به شوگا خیره شده!...

اه کشید و با عذر خواهی کوچکی میز رو ترک کرد...

سعی کرد نگاه های معنی داره جی هوپ و شوگا رو نادیده بگیره و به ارومی از سالن خارج شد...

پله های کاخ رو دونه دونه رد کرد...

قدم هایی که برمیداشت مثل وزش باد سبک و نرم بودند درست بر خلاف سنگینی که روی قلبش حس میکرد!...

𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕Where stories live. Discover now