ᴛʜᴇ ᴛʀᴜᴛʜ ᴜɴᴛᴏʟᴅ 1

361 40 0
                                    


توی بالکن نزدیک نرده‌های شیشه‌ای ایستاده بودم

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou télécharger une autre image.

توی بالکن نزدیک نرده‌های شیشه‌ای ایستاده بودم. بارون تازه بند اومده بود. نسیم خنکی موهام رو نوازش میداد. غروب نیویورک من رو یاد دل لبریزم مینداخت. گوشیم رو در آوردم و اولین سطر رو توی صفحه‌ی پیام‌های جین نوشتم.

اینجا برات مثل یه دفتر خاطرات...
اشک‌ها و لبخندهام رو به يادگار میذارم.
تا بدوني رازهام، هيچ وقت از تو پنهون نيست!
از هميشه تا هميشه دلتنگ توام.
باش!
حتي همين قدر دور...
حتي همين قدر دست نيافتني...
اما باش.

تا همیشه!

پتوی گرمی دور شونه‌هام افتاد. جونگ‌کوک با لبخند قشنگش از پشت منو بین بازوهاش گرفت و بوسه‌ایی طولانی به گونه‎ی من هدیه داد و گفت:

جونگ‌کوک _ بیا بریم تو. هنوز یکم تب داری.

Whore 2 | فاحشه ۲Où les histoires vivent. Découvrez maintenant