هر روز میام و از پشت این شیشهها به خونهت نگاه میکنم.
به جای خالیت...
شاید یه جایی همین جاها باشی.
شاید مثل همیشه داری ازم فرار میکنی.
انگار شمع بودن سختتر از پروانه بودنه. ولی تا کی؟
تا کي ميخواي به رفتن ادامه بدي؟
تا کی میخوای فرار کنی؟
میدونی... چه یه دیوار، چه صد دیوار بینمون فاصله باشه،
این پروانه، تا همیشه گرمی و نور تو رو حس میکنه...
میبینی؟ این گلها رو میبینی؟
دارن میگن بهار نزدیکه.
دوست ندارم تو سرماي سخت زمستون بمونم...
يه نشونه،
فقط يه نشونه ميخوام...
بزار بهار در منم جاری بشه.
نزار دفعه بعد که اومدم پشت این شیشهها،
دوباره فقط انعکاس تنهاییهای خودم رو مرور کنم.
راستی...
میدونی که عمر پروانهها کوتاهه!؟
YOU ARE READING
Whore 2 | فاحشه ۲
Fanfictionحالا من صدایِ خنده هاتو از کجا بیارم وقتی دلم تنگ میشه؟ .............................................. بازی بین جونگ کوک و جی و دیانا و جین شوخی شوخی تموم شد ولی یه دختر جدی جدی مُرد. حالا جونگ کوک و جین بعد 2 سال برمیگردن امریکا، بدون اینکه بدونن س...