خب...
انگار کارما داره بازی رو شروع میکنه
اونم یه بازی مسخره
الفای قدرتمند امگای تقدیرشو پیدا کرده ...
قراره کل تابستون رو کنار هم بگذرونن....
قراره الفا هر روز و هر شب بوی یاس و بارون زیر بینیش بپیچه ...
و از همه مهم تر قراره هر روز با دیدن امگاش و شنیدن این بو راست کنه ..
کارما بازیه جالبی رو شروع کرده ، مگه نه ؟
با صدای لوهان به خودش اومد
+ هیونگ چیزی شده
- نه نه بشین
بکهیون یکم تو جاش جا به جا شد تا یکم راحتتر بشینه و ماسکش رو دراورد
- چقدر مونده تا برسیم لوهان
+ الان میریم ایستگاه قطار تا بریم بندر گوانگ نئونگ تقریبا 2 ساعت اینا طول میکشه تا برسیم بندر بعدشم با کشتی که مخصوص خانواده پارکه 3.5 ساعتم تو راهیم تا برسیم اولونگدو- اوه در کل 5 ساعت و نیم تو راهیم اره
+ اوهوم یک ساعت دیگه ام میریم تا برسیم خونه تقریبا شب میرسیم
- الان تا ایستگاه قطار چقدر مونده
لو نگاهی به ساعتش کرد + تقریبا نیم ساعت
- من این نیم ساعت رو میخوابم خیلی خستم
+ باشه بخواب
نگاهی از اینه به چشمای بستش انداخت
فاک کل ماشین رو بوی فرومون هاش برداشته بود و کم کم حالش داشت عوض میشد
پنچره هر دو طرف رو تا ته باز کرد همزمان کرواتشم شل کرد.
نیم ساعت رو به سختی گذروند و بالاخره به ایستگاه قطار رسیدن
- لو پیاده شین
با دیدن اون دو تا پسر که هردوشون خوابیده بودن لبخندی گوشه لبش نشست
دستش رو روی بازوی لوهان گذاشت و تکونش داد - لوهان پاشو
چشمای لوهان به ارومی باز شدن و با گیجی چشماش رو مالید
+ چی شده
- رسیدیم بکهیون رو هم بیدار کن
به اقایی که بهش تعظیم کرده بود و منتظر ایستاده بود تا چمدون هارو ببره سری تکون داد و سوییچ ماشین رو بدستش داد
با پیاده شدن لوهان و بکهیون ، هر سه به طرف سالن رفتند تا سوار قطار شن
YOU ARE READING
With You Under Moonlight / با تو زیــر نـــور ماه [ChanBaek]
Werewolfخلاصه : پارک چانیول الفای قدرتمند منطقه اولونگدوعه توی یه روز تابستونی سرنوشت بیون بکهیون و پارک چانیول رو سر هم قرار میده و بر اساس یه اشتباه همه چی بهم میریزه و هردو مجبور به تحمل یه دوری میشن 𝑾𝒊𝒕𝒉 𝒀𝒐𝒖 𝑼𝒏𝒅𝒆𝒓 𝑴𝒐𝒐𝒏𝒍𝒊𝒈𝒉𝒕 𝑴�...