With You Under Moonlight / با تو زیــر نـــور ماه [ChanBaek]

Part 19

لبشو گاز گرفت تا دردی که توی مچش پیچید ناله شو درنیاره 

تا حالا هزار بار سرم زده بود ولی هیچکدوم مثل این درد نداشت یا این دکتره تازه کار بود یا بدنش ضعیف شده بود 

پنبه الکلی که روی مچش نشست عین اب رو اتیش دردشو  کمتر کرد 

= اینو یکم نگهدار 

سری تکون داد و چشماش رو بست تا نگاهش به نگاه اون عوضی که دست توی جیب جلوی در وایساده بود و با لذت بهش نگاه میکرد نیوفته 

صدای دکتره تو  گوشش پیچید = ارباب مشکل خاصی ندارن فقط یکم ضعیفن که با یکم ویتامین حل میشه 

توی دلش دهن کجی کرد - ارباب..این عنم نیس چه برسه به ارباب 

~میتونی بری

صدای قدم های دکتر جوان رو شنید که از اتاق بیرون رفت و در بسته شد 

بهش نزدیک تر شد و هر لحظه از شنیدن اون بوی تلخ و سرد که زیر بینیش میپیچید حالش بیشتر بهم میخورد و تحمل اینکه تو اون محیط بمونه رو نداشت 

دست پسر بزرگتر روی کمرش نشست 

~برو حموم یه دوش بیر حالت بهتر شه 

اروم خم شد و صدایی که از نظر خودش بسیار داغ بود رو روانه گوش پسر کوچکتر کرد 

~ کار دارم و گرنه میومدم و خودم تن بلوریت رو میشستم 

و دستش بوت پسر کوچکتر رو لمس کرد 

پسر کوچکتر با شنیدن این حرفا تنش لرزید چطور تونسته بود به این ادم اعتماد کنه 

حالا میدید چه حماقت بزرگی کرده 

گوشه لب بزرگتر پوزخندی نشست و درحالیکه به سمت در میرفت حرفاشو زد ~به یوجونگ میگم بیاد کمکت کنه 

از در رفت بیرون و در رو بست 

بیحال خودش رو بالا کشید و به تاج تخت رسوند و تکیه زد اینجا رو هیچ کس نمیتونست پیدا کنه یا از حرص و عصبانیت و حرفای اون عوضی میمرد یا زیرش میمرد .با تقه ای که به در خورد تمرکزش پرید و قبل اینکه بتونه جوابی بده در باز شد و دختری با هیکل نسبتا ریزه وارد اتاق شد 

تعظیم کرد  × قربان 

ابروهای بک بالا پرید 

×  ارباب من رو به عنوان  خدمتکار شخصیتون انتخاب کردن اگه مشکلی بود لطفا بهم بگید 

اخماش از پشت سر هم  حرف زدن دختر تو هم رفت × الان حموم رو براتون اماده میکنم و مثل جت از جلوش رد شد 

توی بینیش بوی گل رز و یاس پیچید و میتونست بخاری که از لای در حموم بیرون میومد رو ببینه 

چند دیقه بعد دخترک در حالیکه دستاشو جلوش قفل کرده بود بیرون اومد و به سمتش رفت 

دست کوچیکش روی بازوش نشست و صداش تو گوشش طنین انداخت